همکاران
نویسندگان
1 عضو حقیقی کمیته ملی حافظه جهانی ایران
2 کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
پیدایش عکاسی درایران و رواج روشهای گوناگون این فن با اختلاف کمتر از سه سال از آغاز عکاسی در جهان روی داده است و تقریباً پیشینه ای همپای ظهور این پدیده در جهان دارد. نخستین عکسها در ایران، به شیوه داگرئوتیپ[3] و در سال 1258ق/ 1842م در دورة پادشاهی محمد شاه قاجار در کاخ سلطنتی از شاه و درباریان او توسط پاولوف روسی تهیه شده است (طهماسب پور،1389، ص17) خلیلخان ثقفی اعلمالدوله، برداشتن نخستین عکس در ایران را به ژول ریشار[4] نسبت داده است. ناصرالدین شاه، پس از رسیدن به سلطنت، با علاقة وافری که به عکاسی داشت، باعث رشد و ترقی این فن در ایران شد و بسیاری از عکسهای آلبومخانة کاخ گلستان، به دست ناصرالدین شاه گرفته شده است. درکتابخانةمدرسة سپهسالار (مدرسة عالی شهید مطهری) نسخهای خطی باعنوان"فتوگرافی" به شمارة 28411 وجود دارد که در آن دربارة تالبوتیپ[5] (نگاتیو کاغذی) بحث شده است و تاریخ نگارش آن به قبل از 1270/ 1853 میرسد. اگرچه از نویسندة این اثر نشانی در دست نیست، اما نمیتوان آن را با وجود پدیدة عکاسی در دربار ناصرالدینشاه بیارتباط دانست. عکسهای مربوط به اوایل سلطنت ناصرالدینشاه که میتوان آنها را حاصل روش نگاتیو کاغذی (تالبوتیپ) دانست، از جمله در آلبوم شمارة 310 آلبومخانة کاخ گلستان، دیده میشود. با ورود فرانسیس کارلیان[6] عکاس فرانسوی در 1275/1858، شاه یکی از ساختمانهای کاخ گلستان را به عکاسخانه اختصاص داد و اینگونه بنای عکاسخانة همایونی که بعدها نام آن در آلبومهای سلطنتی دیده میشود، گذاشته شد. کارلیان که به روش کولودیون مرطوب[7] عکاسی میکرد و عکسهایی از او در آلبومخانه کاخ گلستان وجود دارد، آموزش عکاسی در مدرسة دارالفنون را نیز عهدهدار شد.وی همچنین فن عکاسی را به آقارضا عکاسباشی، نخستین عکاس حرفهای ایرانی آموخت. نخستین مجموعة عکس موجود که میتوان به آن گزارش تصویری نام داد، مجموعه عکسهایی است که در 1274ق توسط افسری ایتالیایی بهنام لوئیجی پشه[8] از بناهای تخت جمشید و پاسارگاد گرفته شده است. وی که معلم پیاده نظام ارتش ایران بود، تصاویر خود را در آلبومی به ناصرالدینشاه هدیه کرده است(عمرانی، 1385، ص 1172). فن عکاسی در ابتدا منحصراً در خدمت دربار، شاهزادگان و ثروتمندان بود تا به هر مناسبتی عکسی به یادگار بگیرند ولی عموم مردم کمتر میتوانستند به میل خود از این پدیدة نوظهور بهرهمند شوند. تا مدتها و دستکم تا سال 1285/1868 یعنی نزدیک به سه دهه پس از آغاز عکاسی در ایران که نخستین عکاسخانة عمومی در تهران به دستور ناصرالدین شاه گشایش یافت، امکان حضور مردم به صورت گسترده در مقابل دستگاه عکسبرداری فراهم نبود. با توجه و علاقة شاه به عکاسی، زمینه برای گشایش عکاسخانههای عمومی در تهران و دیگر شهرهای ایران فراهم شد (طهماسبپور، 1389، ص 114). با تأسیس عکاسخانههای عمومی، عکاسی که از دربار شروع شده بود به شهرهای بزرگ و سپس به کوچه و بازار و بین مردم عادی کشیده شد. این امر در پیشرفت هرچه سریعتر عکاسی در ایران بسیار مؤثر افتاد. با طلوع مشروطیت، تمایل مردم به مشاهدة چهرة رهبران خود موجب رواج اینگونه عکسها شد. بهتدریج ثبت چهرههای معروف گسترش یافت و با به تصویرکشیدن رخدادها و تحولات مختلف در ایران، سوژههای اجتماعی موضوع عکاسی قرار گرفت. در سالهای آغازین سدة 14شمسی به علت ورود فنآوری و تغییر مواد اولیة عکاسی، دوربینها کوچکتر و حساستر شد.عکسها نیز دچار تغییر کیفی گردید و در مجموع امکانات بهتری برای عکاسی فراهم آمد. از سالهای پر مخاطرة جنگ جهانی دوم، تصاویری به صورت عکس و فیلم باقی مانده است که بیشتر به دست غیر ایرانیها تهیه شدهاند. در فاصلة زمانی 1327 تا 1332 مصادف با دوران وزارت دکتر مصدق و جریانهای ملی شدن صنعت نفت و پس از آن کودتای 28 مرداد، عکاسی رونق یافت و از حوادث آن روزگار عکسهایی تهیه شد (تاسک، 1388، ص36-45). توجه به عکاسی به عنوان هنر و ابزار بیان هنری به صورتی مستقل، با حرکتهای مختصری در اوایل دهة 40 و کمی گستردهتر در دهة 50 آغاز شد. در این زمان اولین نمایشگاههای عکس برپا شد و نخستین هنرمندان عکاس به قدرت بیان هنری این پدیده پرداختند. با اوج گرفتن مبارزة گستردة مردم بر علیه رژیم شاه، تعداد دوربینهایی که به سمت حوادث ناشی از این رخداد نشانه میرفت بیشتر و بیشتر شد. بارزترین ویژگی این پدیده، یعنی ثبت رویدادها در کوتاهترین لحظه، سرچشمة اصلی توسعة کاربرد دوربین عکاسی بود. از سویی عکاسان حرفهای و از سوی دیگر آماتورها هریک با انگیزههای گوناگون به عکسبرداری پرداختند. تعداد عکسهای این دوران در تاریخ عکاسی ایران بیسابقه است. عکسهای خیرهکننده و تکاندهندهای که تنها به دلیل حضور در صحنه کارزار و آشنایی مختصری با دوربین عکاسی گرفته شدهاند (پورتر، 1365، ص 7). بعد از انقلاب و شروع جنگ، عکاسی وجههای بینالمللی یافت. عکاسی در این دوره به دلیل ماهیت جنگ چیزی فراتر از خبر بود. در این سالها جاذبة عکاسی زنده و نیاز جامعه به تماس مداوم با واقعیت، علاقمندان زیادی را به سمت عکاسی کشاند (تاسک، 1388، ص 51).
در میان مهمترین مجموعهها و آرشیوهای عکسهای تاریخی ایران، باید از مجموعة آلبومخانة کاخ گلستان، مجموعة عکسهای کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران و مؤسسة مطالعات تاریخ معاصر ایران نام برد.
به جرأت میتوان گفت مجموعةکامل تصاویر ایران از اولین عکسهای موجود در کاخ گلستان تا مجموعههای معاصر، به ویژه تصاویری که حافظة تاریخی و تاریخ مستند کشور به شمار میرود، آرشیو بزرگ و غنی و بیهمتایی است که از لحاظ کمیت و کیفیت همتراز آرشیوهای بزرگ عکس در جهان است. این درحالی است که هزاران هزارعکس تاریخی درگوشه وکنار کشور از تهران تا بوشهر، ازمشهد تا تبریز پراکنده است و در بیشتر موارد در شرایط نامناسبی نگهداری میشود. هر روز شماری از آنها بر روی شیشههای عکاسخانههای قدیمی یا در مخزنها و انبارهای متروک و تعدادی نیز در آلبومهای کهنه و قدیمی خانوادگی از میان میرود. از این همه تا کنون مجموعههای محدودی شناسایی و معرفی شده و از آن میان تعداد معدودی به چاپ رسیده است. اما درمجموع عکسهای تاریخی ایران، جایگاه خود را درتحقیقات فرهنگی، اجتماعی و ایران شناسی احراز نکرده است. چنان که برخی بر این باورند که عکسهای تاریخی و اجتماعی ایران گنجینههایی است درحال پوسیدن (معتضد، 1372).
مرور کوتاهی بر پیشینه و سیر تحول عکاسی در ایران و یادآوری ارزش و اهمیت عکسهای تاریخی ایران، ضرورت انجام پژوهشهای دامنهداری را برای شناخت جنبههای مختلف مجموعه ها و آرشیوهای عکسهای تاریخی در ایران آشکار میسازد. لیکن هدف مقالة حاضر تنها بررسی اصالت عکسهای دورة قاجار ایران از منظر برنامة حافظة جهانی است. مراد از اصالت میراث مستند در این برنامه، درستی و معتبر بودن آن اثر است و عوامل اصالت و اعتبار، شواهدی است که درستی هویت اثر را تضمین و خدشه و جعل در آن را منتفی میسازد.
معیارهای انتخاب میراث مستند در برنامه حافظه جهانی
در برنامه حافظه جهانی میراث مستند بر اساس معیارهای مطلق و معیارهای نسبی ارزیابی می شوند که آنها خود نیز دارای معبارهای فرعیتری هستند. معیار مطلق شامل دو دسته1.معیار اصالت[9] و2.معیار اهمیت جهانی، منحصربه فرد بودن و غیرقابل جایگزین بودن[10] می باشد. در این مقاله معیار اصالت عکسهای تاریخی دوره قاجار مورد پرسش و بررسی قرار گرفته است.
سوال پژوهش: مهمترین مؤلفه های معیار اصالت عکسهای تاریخی برای ثبت در برنامه حافظه جهانی چیست؟
روش پژوهش: این مولفه ها با روش تحقیق سندپژوهی، مصاحبه و به کمک فن دلفی حاصل شده و مبتنی بر شناخت ویژگیهای مرتبط با اصالت و اعتبار عکسهای تاریخی ایران است.
در این مقاله ابتدا به ویژگیهای اصالت عکسهای تاریخی که به روش سند پژوهشی و مطالعه منابع به دست آمده پرداخته شده است. سپس در یک جدول مولفههای حاصل از روش دلفی ارائه و برای توضیح بیشتر درباره برخی از مولفههای به دست آمده، مطالبی مبتنی بر منابع کتابخانهای و مصاحبه ذکر گردیده است.
مروری بر ویژگیهای نخستین عکسها
اصالت یک عکس تاریخی با بررسی سندیت عکس با توجه به شیوه های عکاسی آغاز میشود. زیرا همانطور که ذکر شد عکاسی در ایران با روش داگرئوتیپ شروع شد و چاپ کاغذی تالبوتیپ و چاپ روی کاغذهای آلبومینه و شیشه های کولودیونه، فنآوریهای پس از آن بود. در عکس، بر اساس نوع کاغذ و در شیشه، نوع لایة ژلاتینی روی شیشه اصالت اثر را مشخص میکند. در عکسهایی که به روش داگرئوتیپ تهیه شدهاند از آنجا که تصویر بر روی صفحه مسی تهیه میشد خود نسخه ای منحصر به فرد به شمار میرود. چرا که در این روش تنها یک نسخة پوزیتیو یا مثبت به عنوان عکس دائمی از سوژه ثبت میشد و حاصل کار در هر نوبت عکاسی تنها یک تصویر بر یک لوح سیماندود بود که قابل تکثیر نبود. غیر از این روش، در روشهای بعد از آن مانند تالبوتیپ، عکسهای چاپ شده و نگاتیو هر دو کاغذی بودند و سپس در دورة ناصری شیشه کولودیونة مرطوب و کاغذ آلبومینه به کار میرفت. تالبوتیپ بر داگرئوتیپ مزیتی داشت، اجازه میداد که از یک نگاتیو، نمونههای متعدد در اندازههای مختلف تهیه شود (مصاحبه، 28آبان،1391). در ایران ترکیب کولودیون و چاپ عکس روی کاغذ، سالها تنها روش رایج بود و گسترش فن عکاسی از دربار قاجار به شهر تهران و از عکاسخانههای تهران به شهرستانها به همین شیوه انجام گرفت. پشه و فوکهتی[11] ایتالیایی و کارلیان فرانسوی، ناصرالدین شاه و آقارضاخان اقبالالسلطنه که زیر دست کارلیان فنون عکاسی را فرا گرفت و همه عکاسان بعدی در دهة 1270 و دهههای 80 و 90 با استفاده از کولودیون عکسبرداری میکردند (ذکاء، 1376، ص384).
در کتاب علم عکاسی اشارهای به شیوههای آغازین چاپ عکس و انواع کاغذ شده است. از انواع متعدد کاغذ عکاسی، کاغذ ژلاتینو برمور دارژان به عنوان حساسترین کاغذ عکاسی نام برده شده و کاغذ آلبومینه از قدیمیترین کاغذهاست که به واسطة دوام رنگ و ثباتش هنوز مورد مصرف عکاسها است[12] (تیموری، 1383). به جز کاغذ آلبومینه، از کاغذ نمکی نیز به عنوان یکی از قدیمیترین کاغذهای مورد استفاده عکاسان قاجاری نام برده میشود که این هر دو نوع کاغذ را عکاس خودش حساس میکرد و به کار میبرد.
دستور تهیة کاغذ نمکی در بخشی از رسالة محمدکاظم[13] تشریح شده است.وی میگوید خوب از کار درآمدن کاغذ آلبومینه دشوار است و بهتر است عکاس نوع آمادة آن را از کارخانههای فرنگ بخرد و خودش را از زحمت آماده ساختن آن آسوده کند.
پاپاریان درکتاب صنعت عکاسی مینویسد از دیگر انواع کاغذهای حساس وارداتی،کاغذ سیترات دارژان است که اگر آن را از روشنایی و رطوبت محفوظ بدارند تقریباً یک سال بیعیب میماند. کاغذهای متداول تا آن زمان همه از نوع روز چاپ[14] بودند.کاغذهای ژلاتینو برموردارژان که حساسیت بیشتری از کاغذهای روز چاپ داشتند و پس از نور خوردن باید ظاهر میشدند، با رواج آگراندیسمان و استفاده روزافزون از چراغ برق درعکاسخانهها کمکم جای کاغذ روزچاپ را گرفتند(پاپاریان، 1347، ص 84؛ ذکاء، 1376،ص 402).
در باب تهیة مواد لازم برای عکاسی افشار و عدل نقل میکنند از جمله عکاسان پس از ژول ریشار،ایوانف ملقب به روسیخان از متخصصان عکاسخانة عبدالله میرزا، در سال 1326ق. قراردادی برای تهیة شیشه، کاغذ و مقوای عکاسی با یکی از شرکتهای لوازم عکاسی در روسیه منعقد کرده بود. عکسهای این عکاسخانه همه دارای نشان "روسی خان" و علامت" BOMER" است[15]. وی شیشههای عکاسی را بیشتر از کارخانة لومیر[16] در فرانسه و کاغذهای چاپ را از فان بوش[17] در آلمان یا بلژیک تهیه میکرد (تاسک، 1388، ص 15-16).
حاصل کار عکاسان دورة قاجار، شیشههایی بود با پوشش مواد حساس تصویرپذیر در ابعاد مختلف که عیناً به روش کنتاکت در اندازه یک به یک(1/1) چاپ میشد. شرح عکسها و شیشهها ذیل آنها میآمد یا با قید شمارهای در دفتری جداگانه ثبت میشد (بوستان، 1367).
نوشتن شرح عکس امروزه ابزاری برای شناسایی هر چه بیشترافراد و مکانهای تاریخی است وارزشی افزوده برای عکس به شمار میرود. برای مثال دو عکس را در نظر بگیرید که هر دو قدمتی مشابه دارند و بر روی کاغذ آلبومینه یا تخم مرغی چاپ شدهاند اما یکی عکسی است که عکاس، سوژه و مکان مشخصی دارد و عکس دوم هیچ گونه اطلاعات اضافی در بر ندارد. عکس اول با ارزشتر است؛ عکس دوم هم بیارزش نیست اما چیزی که این دو را از یکدیگر متمایز میکند با وجودی که قدمت هر دو یکی است همان اطلاعات افزوده است (نام عکاس، سوژه و مکان). تعدادی از عکاسان آن دوره روی شیشه و متن عکسها، شمارهگذاری یا نشانهای از خود حک کردهاند. در عکسهای بر جای مانده از دورة قاجار در آلبومهای کاخ گلستان نیز، عکسهایی وجود دارد که یادداشتهای شخصی ناصرالدینشاه در حاشیة آنها، تاریخ، نام عکاس و محل عکاسی، گاهی نیز بر حسب شوخی، متلکی دربارة صاحبان عکسها نوشته و شرحی بر خود عکس داده است با قلمی با جوهر بنفش که خطشناسان تأیید میکنند این خط متعلق به اوست(مصاحبه، 28 آبان،1391).
نمونههایی از یادداشتهای شاه در ذیل عکسهااینگونه است:
«عشراول رمضان سنه 84 توشقان ثیل در طهران خودم انداختهام»؛ «این عکس را خودم در اندرون انداختهام»؛ « در اندرونی امین اقدس، ملیجک بغل من است، شب که خوابید باز نوبه کرد. میرزا حسنعلی عکاس انداخت (آلبوم 210)» (تاسک، 1388،ص 31).
یادداشتهای آغاز و انجام آلبومها نیز از جمله یادداشتهای قابل توجه است؛ در مورد زیرنویس تصاویر باید گفت چه آنهایی را که تنظیمکنندگان آلبومها نوشتهاند و چه یادداشتهای ناصرالدین شاه[18] بسیار کارساز و آگاهیدهنده است اما همواره باید به هنگام بهرهگیری از آنها دقت و توجه لازم به کار رود زیرا در مواردی به ویژه در یادداشتهای ناصرالدین شاه لغزشهای آشکاری وجود دارد و گاهی نیز در زیرنویس این عکسها غلطهای فاحش نوشتاری دیده میشود چون معمور (مأمور)، خاهر (خواهر)، خارزم (خوارزم)، خاننده (خواننده) و... (سمسار و سراییان،1382، ص 427؛ ص 10)
محتوا و موضوع، اصالت عکس را مشخص نمیکند اما برای شناسایی عکس میتوان به آن اتکاء کرد و از آن سود برد؛ اولین و قدیمیترین عکسها در ایران عکسهای چهره و بناست که الزاماً مبنای دقیقی برای دستهبندی نیست اما قابل اتکاست. دوربینهای اولیه سنگین و حجیم بودند، مادة حساس به نور هم ضعیف بود و باید برای مدت زمان طولانیتری نور به شیشه میتابید، پس سوژههای متحرک مانند قایق سواری، اسب سواری، رودخانه و امثال آن، موضوع کار عکاس نبوده و تنها سوژههای ثابت مثل چهره یا بنا عکاسی میشد؛ در میان عکسهای شناخته شده از دورة قاجار تعداد این گونه عکسها کم نیست(مصاحبه، 28 آبان،1391).
برای متمایز کردن عکسها از یکدیگر، باید به نکات خاص و برجستهای که در آن عکس وجود دارد توجه کرد. در واقع هر چیزی که این تصویر را خاص میکند اهمیت دارد. برای شناسایی تقریبی تاریخ عکس، باید به لباس افراد حاضر در عکس دقت کنیم.یک کلاه، یک نشان، یک پرچم، یقة بسته یا کراوات، وضعیت ساختمان، وضعیت لباس، حضور نظامیان، حضور اتباع غیر ایرانی همه به ما کمک میکند (عدل، 1372).
استفاده از نشانههای مختلف مانند سجع مهر و نوشته مقوای مخصوص عکاسان نیز از موارد شناسایی اصیل بودن عکس است. استفاده ازنقش شیر وخورشید نزد عکاسان ایرانی مرسوم بود. کار عکاسان قاجاری تمام نمیشد مگر آنکه عکسها را درآلبومی جای دهند و اگر تعدادشان کم بود هر عکس را در وسط مقوایی با حواشی پرنقش و نگار بچسبانند و پشتش را مهرکنند.[19] این قطعات مقوایی که خارج از ایران به چاپ میرسید و به داخل وارد میشد تقلیدی بود از آنچه میان عکاسان اروپا و قفقاز و عثمانی و هند مرسوم بود. ایرانیانی نیز بودند که در ممالک دیگر به کسب و شغل عکاسی پرداختند، مانند عبدالرحیم شیرازی که در شهر قاهره حدود یک صد سال پیش مغازة عکاسی داشت و علامت عکاسی خود را شیر و خورشید قرار داده بود. طرز ساختمان و مجلدات آلبومهای کاخ گلستان نیز متفاوت و متمایز است. در پشت عکسهای مجموعة کاخ گلستان، نشان عکاسخانه که به صورت زرکوب و طرحی ساده چاپ شده قابل مشاهده است. در آلبومهای اهدایی یا خریداری شده از ممالک اروپایی، تزئینات خاص و نقش و نگارهای بسیار زیبا و بدیع و گوناگون وجود دارد که به آرم سلطنتی یا جمهوری کشور مربوط مزین شده است. جلد آلبومها نیز دارای روکشی از مخمل و یا پارچههای زربفت و اطلس قلاب دوزی و تزئینی است و بعضی روکشهای چرم و یا تیماج ضربی دارد (ذکاء، 1376، ص 402؛ افشار،1370، ص 62؛ طهماسب پور، 1381، ص159؛ آتابای، 1357، ص 5).
در مجموع برای بررسی اصالت عکسهای تاریخی میتوان گفت شیوة عکاسی و چاپ، نوع کاغذ، نوع داروی چاپ و فرسایش ناشی از گذشت زمان، کهنگی عکس را به بیننده القاء میکند. همچنین ابعاد عکس، خط یادداشتها، محتوای تصویر، تزئینات دور عکس و قابها، تزئینات آلبومها، همگی از موارد بررسی اصالت عکسهای تاریخی ایران است (سمسار و سراییان، 1382، ص 16؛مصاحبه، 28آبان،1391).
تبیین مولفههای اصالت عکسهای تاریخی
مرور کلی و بررسی شیوة تولید عکسهای دورة قاجار در ایران به تعریف و تعیین مولفههایی در مورد اصالت آنها انجامید. این مولفهها (18 مولفه) به روش فن دلفی با استفاده از نظر متخصصان موضوعی به دست آمد و در جدول زیر به ترتیب از بیشترین تا کمترین میزان اهمیت هر مولفه قرار داده شد. برای توضیح بیشتر درباره برخی از مولفههای به دست آمده، مطالبی مبتنی بر منابع کتابخانهای و مصاحبه ارائه میشود.
|
مولفه های معیار اصالت |
1 |
قدمت (داشتن تاریخ دقیق یا تخمین از طریق قدمت کاغذ، محل نگهداری و ...) |
2 |
نام عکاس |
3 |
اطلاعات و توضیحات نوشته شده روی شیشهها و عکسها |
4 |
شناسایی صاحب عکس |
5 |
سوژه و مکان |
6 |
فنآوری و شیوة تولید عکسها ( داگرئوتیپ، تالبوتیپ و....) |
7 |
نوع لایة ژلاتینی در شیشه |
8 |
شرح و عنوان عکسها |
9 |
علائم جانبی: یک نشان، یک پرچم، یقه بسته یا کراوات، لباس افراد، وضعیت ساختمان، وضعیت خاص، حضور نظامیان و... |
10 |
سجع مهر و نوشتة مقوای مخصوص عکاسان، نقوش و آرم سلطنتی یا جمهوری کشورها |
11 |
خطشناسی ( شناسائی خطوط نوشته شده در حاشیه و پشت عکس) |
12 |
نوع کاغذ در عکسهای چاپ شده |
13 |
تشخیص نوع چاپ با تستهای آزمایشگاهی |
14 |
تعیین دورة زمانی از طریق تستهای آزمایشگاهی |
15 |
ابعاد شیشه |
16 |
ابعاد کاغذ |
17 |
تزئینات دور عکسها و قابها |
18 |
مخدوش نبودن عکس (خط خطی، پارگی بخشی از عکس، سیاهی، تراشیدگی) |
1- مولفه اطلاعات و توضیحات نوشته شده روی شیشهها و عکسهاو شرح و عنوان عکسها
بعد از ظهور عکس معمولاً در حاشیه و پشت آن مینوشتند اما روی شیشهها و عکسها به ندرت مطلبی نوشته شده است. زیر تعدادی از شیشههای باقی مانده از این دوره نوشتههایی وجود دارد که خیلی نادر و کم هستند. این یادداشتها با یادداشتهایی که افرادی همچون ناصرالدین شاه بر روی عکسها نوشتهاند متفاوت است؛ او بعد از این که عکسی گرفته میشد روی آلبوم و در مواردی پشت و حاشیه عکسها یادداشت میگذاشت و این اطلاعات شامل اسم اشخاص، نام عکاس، تاریخ، حادثهای که مرتبط با عکس و... بوده است (مصاحبه، 7 بهمن، 1391).
2- مولفه فنآوری و شیوة تولید عکسها ( داگرئوتیپ،تالبوتیپ و....)[20]
در ایران نمونه تصاویر داگرئوتیپ نداریم و در اروپا هم بسیار محدود است. به هر حال نمونههایی از این دست ارزش اولینها را در نوع خود دارد و برای تاریخ عکاسی نیز بسیار مهم است. هرچند از اصل داگرئوتیپهای برداشته شده در ایران هیچ نمونهای در حال حاضر در دست نداریم، اما چگونگی برداشته شدن این عکسها خوشبختانه به صورت مستند در چند مأخذ و کتاب تاریخی به ثبت رسیده است و استاد ذکاء با نقل همة این موارد جای هیچگونه شک و شبههای را در مورد حقیقت امر باقی نگذاشتهاند. حالا دیگر تقریباً مسلم است که ژول ریشار[21] فرانسوی (میرزا رضاخان) معلم دارالفنون، اولین عکسهای داگرئوتیپ را در ایران برداشته است. حتی روز و ساعتش هم معلوم است. ژول ریشار در یادداشتهای خود این روز تاریخی را [پنجشنبه] پنجم دسامبر 1844میلادی برابر با 23ذیعقده 12600 هجری قمری میخواند. تصور ما این است که طول عمر لوحههای نقرهاندود داگرئوتیپ از عکسهای کاغذی بیشتر است (حداقل در آتش نمیسوزد) و این لوحهها هم اکنون ممکن است درگوشهای از کاخ گلستان یا در جای دیگری در قعر جعبهای یا صندوقی پنهان باشد و روزی کشف شود.از آگاهیها و قرینههایی که در دست است چنین گمان میرود که نخستین ایرانی پس از ریشار یا همزمان با او که به این شیوه عکسبرداری کرد، ملک شاهزاده قاسم میرزا، بیست و چهارمین پسر فتحعلی شاه است. داگرئوتیپهای این شاهزاده هم از میان رفته است ولی عکسی از روی یکی از داگرئوتیپهای او برداشته شده موجود است. این عکس مرد ریشویی را نشان میدهد که با سر برهنه رو به دوربین روی صندلی نشسته و به شیء کوچکی که در دست دارد و ظاهراً یک ساعت بغلی است نگاه میکند تا دقایق تعیین شده برای نور دیدن لوحه سپری شود. عکس محو است و ما نمیدانیم محوی از داگرئوتیپ اصلی است و یا هنگام انتقال تصویر به فیلم سیاه و سفید پیش آمده است.[22]
سپس فنآوری نگاتیوهای کاغذی شکل گرفت؛[23] در ایران با گسترش این روش، فن عکسبرداری رواج یافت و تمامی عکاسان در دهههای 1270 تا 1290 با این شیوه عکسبردای میکردند. ولی تحول عمدة چاپ عکس، در 1871 توسط ریچارد لیچ مادوکس[24]، با ابداع روش صفحة خشک رخ داد. در ایران اولین خبر از وجود شیشههای خشک را در رسالة عکاسی میرزا احمدخان صنیعالسلطنه به سال 1290/1873میخوانیم.به مرور استفاده از شیشه به سبب مشکلات کار و سنگینی و آسیبپذیر بودن آن منسوخ، ابتدا از کاغذ و سپس از نوعی مادة شفاف به عنوان حامل مادة حساس استفاده شدو صنعت عکاسی به شکل مدرن پدیدار گردید (عمرانی، 1385، ص1171؛ ذکاء، 1376، ص364- 368و384و397؛ تاسک،1388،ص5؛ کیم،1363، ص34).
3- مولفه نوع لایة ژلاتینی در شیشه
لایة ژلاتینی روی شیشه انواع مختلفی دارد. اما در ایران تجربة شناخت لایة ژلاتین روی شیشه وجود ندارد چرا که این شناخت کاملاً تکنیکی و آزمایشگاهی است و باید به وسیلة آزمایشگاه تعیین شود. بنابراین اگر با انجام کار آزمایشگاهی بر روی شیشه، نوع لایة حساس آن شناسایی و با تحول نگاتیوهای شیشهای مقایسه و تطبیق داده شود این مولفه میتواند یکی از معیارهای اصالت اثر محسوب شود.
4- مولفه تعیین دورة زمانی از طریق تستهای آزمایشگاهی
مانند کاغذ عکاسی که با تجزیة نمونة کاغذ، میتوان دوره را مشخص نمود اگر از عکسها نیز نمونهبرداری صورت گیرد این امر حاصل میشود. این تکنیکهای ویژه باید به وسیلة آزمایشگاههای ویژة عکاسی که پیشینة ذهنی، عملی و علمی در این زمینه دارند، انجام شود اما متاسفانه در ایران این امکان موجود نیست. در عین حال میتوان بدون کار آزمایشگاهی نیز به قدمت اثر پی برد به عنوان مثال مجموعه عکسهای کاخ گلستان، به علت طولانی بودن مدت نگهداری عکس در این مرکز، از اصالت برخوردار است. در حقیقت با دید آزمایشگاهی در مورد اصالت آن قضاوت نمیشود بلکه یک استنتاج تخصصی به شمار میرود مانند این که قدیمیترین عکس تاریخدار کاخ گلستان در سال 1274ق عکاسی شده؛ فقط یک نمونه از آن در ایران وجود دارد و شاید یک نمونه نیز در اروپا باشد. این دیگر قضاوتی تخصصی محسوب میشود مانند شناسایی یک شیء، یک فلز یا سفال توسط باستانشناس. در واقع مدتی که یک اثر در یک کتابخانه یا آرشیو نگهداری میشود بخشی از پیشینه و تاریخچة آن اثر محسوب میشود. همچنان که در برنامة حافظة جهانی یکی از پرسشهای فرم نامزدی اثر دربارة تاریخچه و پیشینة اثر است و این دیگر ملاکی آزمایشگاهی نیست.
در مجموعة عکسهای دورة قاجار عکسهایی وجود دارد که میدانیم عکاس چه کسی است و تاریخی که زیر عکس نوشته شده صحت دارد. در واقع برای مولفة قدمت دو معیار نظری و آزمایشگاهی وجود دارد که معیار نظری همان معیار تاریخی است.
5- مولفه ابعاد شیشه ها
شیشهها ابتدا کوچک بود و به تدریج بزرگتر شد تا به 50 و 60 سانتیمتر رسید. نمونههای بزرگ شیشه در کاخ گلستان موجود است. شیشه درواقع نگاتیو بود و عکس از روی آن چاپ میشد. هنوز فنآوری لازم برای ظاهر کردن این گونه عکسها پابرجاست اما دیگر این نوع شیشههای حساس وجود ندارد. علت بزرگتر شدن شیشهها این بود که به مرور زمان نیاز به عکسهای بزرگتر پیدا شد و با ساخت دوربینهای بزرگتر امکان استفاده از شیشههای بزرگتر نیز فراهم شد(مصاحبه، 7 بهمن، 1391).عکاسان قاجاری برای عکسهای گروهی با نفرات زیاد از شیشة بزرگ استفاده میکردند و تا شیشههای 30×24 و حتی 40×30 در مجموعههای عکس قاجاری کم نیست. اما به هر حال امکان آگراندیسمان[25] وجود نداشت یعنی عکس یک به یک چاپ میشد و چاپ عکس تنها در قطع اصلی شیشه مقدور بود. بزرگ کردن عکس تنها در برخی موارد به دست عکاسان خبره و مجهز به امکانات لازم همچون عبدالله میرزا و آنتوان خان انجام گرفته است(ذکاء،1376، ص 404).
6- مولفه ابعاد کاغذ
در ایران کاغذ عکاسی تولید نمیشد و کاغذهای عکس از اروپا به ایران میآمد. به همین دلیل ابعاد کاغذ به تناسب و ابعادی بود که در آن جا تولید میشد. قطع عکسهای پشه[26] که قدیمیترین عکس موجود در ایران است که میتوان به صحت و دقت تاریخ آن اتکاء کرد عکسهایی است به اندازة 2/25×38، 1/19×4/25؛ 3/24×35 و عکسهای مونتابونه[27] 21×29، 25×30 و... به نظر میرسد کاغذها تا 38 سانتیمتر اندازه داشتهاند. از این که کاغذها در دورة قاجار به صورت برشدار به ایران وارد میشد یا به شکل رول، اطلاع دقیقی در دست نیست. ولی تا همین اواخر یعنی تا پیش از فراگیر شدن فناوری دیجیتال به صورت جعبه بود. در واقع قطعها معین یا به اصطلاح کارت پستالی بود به طور مثال 19×18؛ 35×25؛ و برای قطعهای بزرگ رول وارد میشد.
7- مولفه خط شناسی
شناسائی خطهای نوشته شده در حاشیه و پشت عکس، تخصصی تجربی است و به میزان تجربة فرد در شناخت خط اشخاص وابسته است.
8- مولفه مخدوش نبودن عکس
مخدوش بودن به معنی تغییر دادن و دخل و تصرفی در عکس است به گونهای که خلاف واقعیت دیده و فهمیده شود. یک عکس پاره هم میتواند اصالت داشته باشد. البته پارگی از ارزش آن عکس میکاهد اما در تاریخ عکاسی همچنان یک سند محسوب میشود و دارای اصالت است. در برنامة حافظة جهانی، دربارة صحت و تمامیت و یکپارچگی اثر پرسش میشود اما معیار اصلی برای ارزیابی و ثبت اثر نیست. آن چه مهم و ضروری است اصالت اثر است که نباید مورد خدشه قرار گرفته باشد (مصاحبه، 7 بهمن، 1391).در باب فن رتوش باید گفت از همان ابتدا به عنوان یکی از فنون اصلی عکاسی به ایرانیان آموخته شده است. جای مداد رتوش را کم کم از دهه 1300ق در عکسها زیر ذرهبین میتوان دید.[28] البته فقط صورت و دست اشخاص را در عکسهای پرتره و دسته جمعی روتوش میکردند و انواع دیگر عکس نیازی به رتوش نداشت. رنگ کردن عکسهای سیاه و سفید با دست هم سابقهای طولانی دارد و این سنت تا حدود سه یا چهار دهه پس از قاجار هم ادامه پیدا کرد (ذکاء،1376، ص 399؛404).
9- مولفه تزئینات دور عکسها و قابها
تزئینات دور عکس و قاب آن در صورتی که مربوط به دورة خود عکس باشد ملاک ارزیابی است. زیرا ممکن است عکسی را در سال 1300ق گرفته باشند اما کادر دور آن مربوط به 1350 باشد. موجودیت عکس همچنان پابرجاست ولی تزئینات نمیتواند ملاک قرار گیرد. در حقیقت مجموعهای که عکس را نشان میدهد مربوط به دو دورة زمانی مختلف است و دو تاریخ مختلف دارد.
10- مولفه علائم جانبی:
علائم جانبی جزء ویژگی آن دوره محسوب میشود و برای تعیین تاریخ عکس مفید است. گاهی در یک عکس ممکن است چهرة شخص قابل شناسایی باشد، به هر حال مواردی از این دست میتواند به شناخت عکس کمک کند. بنابراین تشخیص یا بر مبنای یادداشتهای نوشته شده بر عکس است یا بر مبنای تجربة فرد متخصص. مهرها، یادداشتها، دستنوشتهها، همگی به شناسایی عکاس، عکاسخانه، و شخصی که از او عکس گرفته شده است کمک میکند.
11- آرمها و مهرها
آرمها و مهرها به شناسایی مکانی که عکس گرفته شده نیز کمک میکند. در مجموعة آلبومخانة کاخ گلستان تقریباً تصاویر چاپی تمام اروپای گذشته موجود است. این تصاویر به صورت چاپ، عکس، لیتوگرافی (باسمه) است و غالباً محصول خارج بوده و به ایران وارد میشده است. تازگی و نو بودن هنر عکاسی دلیل ورود این عکسها بوده و عکاسان ایرانی از آنها بهره میبردند. گاهی از روی آنها نقاشی میکردند و گاهی نیز در ساختن ساختمانها تأثیر داشتند (مصاحبه، 7 بهمن، 1391).
نتیجه گیری
پژوهش انجام شده نشان میدهد که معیارهای انتخاب اعلام شده برای ثبت نامزدها توسط کمیته برنامه حافظه جهانی در حال حاضر تنها استاندارد رسمی در حوزه ثبت میراث مستند بشری (میراث مکتوب) در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی است و برای انواع میراث مستند بشری از هر نوع (علائم یا رمزها، صداها و تصاویر، مواد متنی و مواد غیر متنی، مواد دیداری و شنیداری و اسناد رقمی) کاربرد دارد و این قابلیت، امکان بکارگیری این معیارها را برای انواع مراکز نگه دارنده این آثار فراهم میسازد؛ این امر موجب یکدستی در معرفی، حفاظت، نگهداری، مدیریت، سهولت دسترسی و به اشتراک گذاری اطلاعات این میراث میشود؛ بررسیها در اینجا نیز نشان میدهد که میتوان با تکیه بر این معیارها، جهت شناسایی و معرفی و ثبت میراث مکتوب، مولفهها و عناصر لازم برای معیارهای اعلام شده را به دست آورد که در پژوهش حاضر برایعکسهای تاریخی ایران متناسب با ویژگیهای این آثار، معیار اول اعلام شده این برنامه یعنی اصالت، حاصل گردید.
[3].Daguerréotype
[4].J.Richard
[5].Talbotype
در سال 1841 تالبوت شیوة عکسبرداری منفی- مثبت خود را به نام کالوتیپ در ادارة ثبت اختراعات بریتانیا به ثبت رسانید. وی سپس به اصرار دوستانش این نام را به تالبوتیپ تغییر داد (تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران. یحیی ذکاء، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1376.ص372)
[10] . World significance; unique and
[11].Fochetti
[12]. کاغذ ژلاتینوبرموردارژان به عنوان حساسترین کاغذ عکاسی نام برده شده است.
کاغذ ساله یا نمکدار: این کاغذ صنعتی است و عکسهای آن را در تجارت، مرغوب و اعلا میدانند.تفاوت آن با کاغذ آلبومینه در نداشتن آهار است.
کاغذ کلروردارژان: روی کاغذ با ادویة حساس مخلوط با ژلاتین پوشیده شده و کاغذ همیشه حساس بود. عکسهایی که با این کاغذ چاپ میشد خیلی تمیز و لطیف بود.
کاغذهایی که باید با دوا ظاهر شوند: کاغذ فروپرسیانات، کاغذ پلاتین، کاغذ شاربن، کاغذ بیکروماته، کاغذ ژلاتینوبرموردارژان.
کاغذ بیکروماته: با استفاده از این کاغذ میتوانستند عکس را به رنگ دلخواه چاپ کنند.به این ترتیب که رنگ موردنظر را در محلول آب و بیکرومات دوپتاس میریختند، مثل نیلی یا قرمز و ...، محلول آب و صمغ غربی و اسید فنیک را در محلول قبلی به قسمت مساوی مخلوط میکردند. کاغذ را با نشاسته هم میزدند و پس از خشک شدن در جای تاریکی قرار میدادند (تیموری، 1383).
[13].دومین کتاب علمی عکاسی در ایران با عنوانرساله عکس به همت میرزا محمد کاظم به سال 1284ق نوشته شده است. دو نسخه از این کتاب دستنویس در کتابخانةمدرسة سپهسالار (مدرسة عالی شهید مطهری) و کتابخانة ملی نگهداری میشود. این رساله به روشهای مختلف تهیه کولودیون مرطوب میپردازد. (ذکاء،1376، ص 293-294و 373).
[14]. یعنی در حین چاپ زیر آفتاب در تماس با نگاتیو تا حدی نور میخوردند که عکس مورد نظر به خوبی نمایان شود و بعد آن را از مراحل تلوین (تغییر یا بهبود رنگ) و ثبوت میگذراندند. به عبارت دیگر این کاغذها نیازی به ظهور نداشتند.اصطلاح کاغذهای روزچاپ daylight pages)) در هیچ یک از رسالهها و متون قاجاری دیده نمیشود. ذکاء میگوید در تنها متن فارسی که به اصطلاح کاغذ روز چاپ برخورده کتاب بررسی فنی عکاسی از داریوش گل گلاب است و حسین گل گلاب به نقل ازیادداشتهای پدرش دربارة عکاسی دورة قاجار مینویسد: چاپ عکسها همیشه بر روی کاغذهای روزچاپ کلرور نقره،طلا و پلاتین سیاه میشده است.
[15]. این عکاسخانه تا سال 1339ق دایر بوده است.
[16].Lumière
[17].VanBosch
[18].زیرنویسهای ناصرالدین شاه بر عکسها ازدو دیدگاه در خور توجه است. نخست وفور خطاهای املائی و دیگر اشتباه در شناسایی صاحب عکس و اصلاح بعدی آنها، به این ترتیب که او اسمهای قبلی را خط زده و گاهی نام درست را نوشته و زمانی نیز چیزی ننوشته است ( محمد حسن سمسار و فاطمه سرائیان. فهرست عکسهای برگزیدة عصر قاجار. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه). 1382).
[19].چسباندن عکس روی مقوا هم برای خودش آدابی داشت. اول دورعکس را میبریدند و پس از انتخاب مقوای مناسب مقداری نشاسته در آب میجوشاندند تا به غلظت عسل برسد بعد عکس را خیس میکردند و باز آبش را میگرفتند آنگاه با آغشتن نشاسته به پشت عکس آن را روی مقوا مینهادند و میفشردند تا صاف بچسبد و مقوا تاب بر ندارد(ذکاء،1376،ص 402).
[20].هر فنآوری در مسیر رشد خود مراحلی را گذرانده است. فن عکاسی نیز با شیوه داگرئوتیپ آغاز شد.نخستین عکس با استفاده از دوربین عکاسی توسط ژوزف نیسفور نیپس[20] در سال 1826 بهدست آمد.نیپس شیوه کار خود را هلیوگرافی[20] نامید. اما فرهنگستان علوم فرانسه در 7 ژانویه 1839 ابداع عکاسی را به لوئی ژاک مانده داگر[20] نسبت داد و روش ابداعی وی داگرئوتیپنام گرفت.
برای اطلاع از روند این فنآوری در ایران نک به: شرح مختصری (تاریخچه) بر شکلگیری عکس و فنون عکاسی، درمدخل عکس از ابراهیم عمرانی. دایره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، ج 2 ص 1171-1172، 1385؛ همچنین نک به: تاریخچة عکاسی دنیا در کتاب تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران نوشتةیحیی ذکاء، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 13766 و تاریخ عکاسی ژان.آ.کیم. ترجمه و تنظیم حسین گل گلاب و داریوش گل گلاب. تهران: داریوش گل گلاب، 1363.
[21].J .Richard
[22]. شهریار عدل در یادداشتهایی از برخی آلبومهای کاخ گلستان مینویسد: علیقلی میرزا ملک قاسم فرزند امامقلی میرزا پسرملک قاسم میرزا میگوید که برادر بزرگش نصرالله میرزا، حدود 20 صفحة نقرهای کار نشده وحدود چهارپنج صفحه نقرهای عکسدار داشت. گذشته از آنها یک صفحه نقرهای دیگر بود که بر روی آن عکس ملک قاسم میرزا دیده میشد و در حسینیة مرحوم امامقلی میرزا، نگهداری میگردید و جعبه دوربین ملک قاسم میرزا که به علت بازی کودکان با آن خراب شده بود، نیز موجود بوده است. درتاریخ 24 بهمن 57 در روستای شیشوان، جمعی خانههای نصرالله میرزا را پس از غارت آتش زدند و در آن میان همة صفحههای نقره و جعبه دوربین عکاسی اگر نسوخته باشد، به هرصورت ناپدیدگردیده و ازمیان رفته است.
[23] . روش عکاسی امروزین را ویلیام هنری فاکس تالبوت[23] انگلیسی در 25 ژانویة 1839 معرفی کرد، یعنی فقط سه هفته پس از اعلام روش داگر. اساس روش تالبوت عکاسی منفی– مثبت بود کهامکان تکثیر از روی نسخة منفی به تعداد دلخواه را میسر کرد. لوئی دزیره بلانکار اورار[23]شیوة چاپ آلبومینی را در 1850 عرضه کرد و در همان زمان گوستاولگری[23] روش کولودیون مرطوب را بر روی کاغذ نگاتیو و بعد روی شیشه ارائه کرد اما در تصاویر او آسمان و آب یکسان دیده میشد. یک سال بعد در 1851فردریک اسکات آرچر[23]شیوةکولودیون مرطوب را بهکار گرفت و به نام خود ثبت کرد.
[24]. Richard Leach Maddox
[25]. آگراندیسمان: [لفظ فرانسوی به معنای بزرگسازی]. چاپ کردن عکسی که بزرگتر از نگاتیو است. این کار معمولاً به وسیلة دستگاهی موسوم به آگراندیسور یا آگراندیسمان انجام میگرفت.
[26]pesce
[27] .Montabone
1.رتوشکار، نگاتیو مورد نظر را روی شیشه مات میگذاشته، پارچه سیاهی روی سر خود و دستگاه میکشیده، یک لایه ورنی مات یا ماتولین (ماتولن) روی طرف ژلاتیندار نگاتیو مالیده تا سطح شیشه را برای پذیرفتن اثر مداد آماده کند. (ذکاء،1376، ص 399)