نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
پژوهش و مطالعه در زمینهیرفتارِ اطلاعاتی انسان که دایره وسیعی از پژوهشهای حوزه کتابداری و اطلاعرسانی را در بر میگیرد، از بسیاری جهتها دارای اهمیت است. وجود دیدگاهی کلی به پژوهشهای صورت پذیرفته در حوزه رفتارِ اطلاعاتی باعث میگردد تا نگاهیکلگرایانه به این پژوهشها بدست آمده و در مورد پیشینه، روندِ گسترش، روشها و رویکردهای اساسی و همچنین گرایشهای نوین در حوزه پژوهش رفتارِ اطلاعاتی ارائه گردد. بررسی این دگرگونیها- که بیتأثیر از روند پیشرفت رویکردهایپژوهشنیست-در دستیابی به نگاهی عمیق و سودمند به این پژوهشها مفید خواهد بود. هرچند بررسی همه پژوهشهای انجام شده در این زمینه بسیار دشوار و گاه غیرممکن بنظر میرسد، دستیابی به این تصویر میتواند راهنمای مناسبی برای پژوهشگران حوزه مطالعه رفتارِ اطلاعاتی باشد.
پژوهشهای اولیه در حوزه رفتار اطلاعاتی با عنوان "مطالعه استفاده"، "مطالعه جستجو و جمعآوری اطلاعات"، یا "مطالعه نیازها و استفاده اطلاعاتی" نامیده میشدند. بهتدریج عبارت "پژوهش اطلاعجویی" برای همه انواع پژوهشها در زمینه تعامل افراد با اطلاعات بکار گرفته شد. در دهه 1990 واژه "رفتار اطلاعاتی" جایگزین استفاده گسترده "اطلاعجویی"گردید (بِیتس، 2010). اما مطالعه در زمینهی نیازهای اطلاعاتی از سال 1920 مورد توجه پژوهشگران بوده است و در اثر تحولات فناوری اطلاعات و همچنین بهدلیل اهمیت این موضوع در تدوین سیاستهای اطلاعرسانی کشورها در دهه 1900 شکل تازهای به خود گرفت. بررسی نیازِ اطلاعاتی و رفتار اطلاعیابی، پس از تحقیقاتی که طی دهه 1950 در موسسه کرنفیلد[2] انجام شد، آغاز گردید (یمینفیروز و داورپناه، 1384). اگرچه پژوهشهای گستردهای در زمینه اطلاعجویی داخل و خارج از حوزه کتابداری و اطلاعرسانی از این دهه در حال انجام است، مقاله دروین و نیلان در سال 1986 را میتوان محرکی برای افزایش قابل ملاحظه در موضوعات مورد علاقه این رشته ذکر کرد. در طول دهه 1960 پژوهشهای بسیاری که جنبههای اجتماعی ارتباط علمی و استفاده از اطلاعات را مورد بررسی قرار میدادند، شکل گرفتند. در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970 این پژوهشها در برنامههای آموزشی کتابخانه و اطلاعات در امریکای شمالی آغاز شد و این پژوهشها به گروههای موضوعی علمی گوناگون از جمله فیزیک و زیستشناسی کشیده شد. در طول دهههای مختلف، تعداد گوناگونی از پژوهشهای رفتار اطلاعاتی در بافت حرفهای گوناگونی از جمله علوم سلامت، حقوق و تجارت انجام شد که در این میان حوزه سلامت پژوهشهای متعددی را به خود اختصاص داد (بِیتس، 2010).
تا قبل از دهه 1990، پژوهشها در زمینه نیازِ اطلاعاتی و رفتار اطلاعیابی در محیط چاپی انجام میشد، ولی از دهه 1990 به بعد، بهدلیل گسترش فناوری اطلاعات از قبیل رایانهها، نرمافزارها و بهویژه شبکه اینترنت و به تبع آن وب، با امکانات قابل توجه و افزایش روزافزون استفاده کنندگان آن، تحقیقات به این زمینه سوق پیدا کرد و پژوهشگران سعی کردند به بررسی رفتار اطلاعیابی کاربران در این محیط بپردازندبنابر مستندات لیزا[3] در نیمه دوم سال 1996، 676 عنوان مقاله که اختصاصاً به بررسی نیازهای اطلاعاتی پرداخته است، وجود داشته است شوهام[4]، مطالعه برنال[5] را اولین پژوهش در زمینه مطالعه نیاز اطلاعاتی میداند. وی معتقد است تا دهه 1950 مطالعه دیگری در این زمینه صورت نگرفت (یمینفیروز و داورپناه، 1384).
بِیتس (2010) معتقد است که تغییرات فوقالعاده در فناوری اطلاعات در طول 50 تا 60 سال گذشته به این قضیه منجر شده است که بسیاری از پژوهشهای رفتارِ اطلاعاتی تحت تأثیر واکنش به انواع تعاملهایی قرار گیرد که افراد در هنگام استفاده از فناوری جدید و براییافتن اطلاعات و ارتباط علمی تجربه میکنند. تغییر در محیطِ اطلاعاتی، ابزارها، روشها و فناوریهای نوین تأثیر بسیار زیادی در روند گسترش و تحول روشها، رویکردها، ابزارها و تکنیکهای مطالعه رفتارِ اطلاعاتی گردیده است بهصورتی که در ادامه خواهد آمد، زمینههای گسترش رویکردهای پیچیده و ترکیبی در جهت مطالعه رفتارِ اطلاعاتی را بوجود آورده است.آنچه که باعث انتقاد برخی از افراد از جمله ویلسون[6] (1386)، بهعنوان یکی از صاحبنظران این حوزهنسبت به این پژوهشها شده این است که پژوهشگران در پژوهشهای پیشین، برای گردآوردن گروهی از نظریهها و یافتههای تجربی، شیوهای که بتواند برای پژوهش بعدی نقطه شروعی باشد، ایجاد نکردهاند. وی برایادعای خود چند دلیل ذکر مینماید و معتقد است در این پژوهشها موارد زیر دیده میشود:
1) بر اساس سنت اثباتگرایی[7]، روشهای تحقیق کمی برگزیده شد که برای مطالعه رفتارِ انسان نامناسب بود. بر اساس این روشها، موارد زیادی اندازهگیری شدند، مانند تعداد دفعات استفاده از کتابخانه، تعدد اشتراک شخصی مجلات و تعداد استنادهای هر مقاله. تنها تعداد اندکی از این اندازهگیریها باعث شناخت بیشتر افراد از توسعه نظری یا عملی رفتارِ اطلاعاتی شدند.
2) غفلت پژوهشگران اطلاعرسانی نسبت به فعالیتهای مرتبط با حوزههای وابسته که ممکن است باعث ارائه الگوهای نظری صریحتری برای رفتار انسان شوند.
3) الگوهای عمومی رفتارِ اطلاعاتی تنها در 10 تا 15 سال گذشته پدیدار شده و توجه بیشتری را به خود جلب کرده است.
هرچند وی معتقد است که شرایط در زمینه پژوهش در این حوزه موضوعی را در حال تغییر دانسته و برای تبیین دیدگاه خود به پیشینهای اشاره میکند که در آن اتخاذ روشهای کیفی بهصورت عام و احتمال یافتن نظریهها و الگوهایی در علوم اجتماعی که بتواند برای مطالعهیرفتارِ اطلاعاتی بهکار رود را عاملی میداند که باعث افزایش این رویکرد در پژوهشها گردیده است.
تغییر انگارهها[8] در مطالعه کاربران به دهه 1980 و مطالعات بلکین[9]، ویلسون، دروینو نیلان[10]و سایرین باز میگردد. مرور پژوهشهای دروین و و نیلان، ویلسون، جولین و وستبروک[11] همگی بر تغییر انگاره از مطالعات نظاممدار[12] به مطالعات کاربرمدار[13] و به موازات آن افزایش کاربرد روشهای تحقیق کیفی تأکید دارند. پیشرفتهای حاصل شده در این زمینه و تغییر رویکردها، مطالعه فرآیندهای نیاز اطلاعاتی، اطلاعجویی و استفاده از اطلاعات را که در گروی درک عمیق تجربیات انسانی است، پیچیده ساخته است (داورپناه و همکاران، 1388). با اینحال بررسی این تغییرات و دگرگونیها با توجه به شرایط غیرقابل پیشبینی در گسترش رویکردهای پژوهشیبهویژه به سبب وابستگی به تغییرات فناورانه باعث شده تا در هر دورهای گسترش روندها و گرایشهای مشخصی را شاهد باشیم که در بررسی انجام شده توسط برخی از پژوهشگران قابل مشاهده است. فیشر و جولین[14] معتقدند که پژوهشهایرفتارِ اطلاعاتی درحال بلوغ و گسترش بوده و موضوع بسیاری از تکنگاشتها و کنفرانسها را به خود اختصاص داده است. آنها پیشنهاد میکنند که هنوز توجه بیشتریبرای ترجمه پژوهشهای حوزه طراحی نظام مورد نیاز است (جولین، پکاسکی و رید، 2011). البته واکاری (2008) برخی از کمبودهایی که در زمینه مطالعه رفتارِ اطلاعاتی میتوان مطرح کرد را بهشرح زیر برمیشمرد:
• فقدان رشد نظری؛
• ضعف ویژگی های فرانظریه ها به نظریه های حقیقی واحد؛
• تعاریف غیر مشخص از مفاهیم پایه و رابطهی آنها؛
• روابط مفهومی ضعیف با پژوهشهای اولیه؛
• معمولاً تمرکز بر متغیرهای سطح فردی، گروهییا سازمانی وجود ندارد؛
• بهرهمندی از اطلاعات حوزهای است که بندرت در آن پژوهش شده است.
بررسی روندها و گرایشهای پژوهشی در یک حوزه موضوعی ویژه میتواند از طریق تحلیل محتوای مقالات منتشر شده در همان حوزه موضوعی صورت پذیرد. این رویکرد دلالتهایی را برای حوزههای موضوعی مورد علاقه و نیز روشها و رویکردهای مورد استفاده در این پژوهشها به نمایش خواهد گذاشت. این کار باعث میگردد بلوغ پژوهشهای انجام شده در یک حوزه موضوعی مشخص شده و پاسخگوی ارزیابی پژوهشگران و دغدغهها و انتقادات آنها به حوزه موضوعی خواهد بود (جولین، پکاسکی و رید، 2011).
جولین[15] (1994) در پژوهشی که با استفاده از تحلیل محتوای 241 مقالهی منتشر شده در مجلات طی سالهای 1990 تا 1994 انجام داد، دریافت که بهطور میانگین 20 درصد از استنادهای این مقالات به خارج از حوزه بوده است که از بین رشتهای بودن این پژوهشها حکایت میکند. وی همچنین دریافت که 24 درصد مقالات، کاربران را از دیدگاه شناختی درنظر گرفته و 51 درصد نیز به طراحی نظام مرتبط میباشد. 25 درصد از مقالهها توصیفی، 7 درصد گزارش خدمات و 38 درصد نیز مطالعات پژوهشی بودند.
واکاری (1997)نیز در پژوهش خود دریافت که گرایشی مشخص بهسوی مطالعات کیفی و توصیفی با استفاده متغیرهای سطح فردی و چارچوبهای نظری وسیع در پژوهشهای مطالعه رفتار اطلاعیابی بوجود آمده است. همچنین گرایش به مطالعات نظری، تفسیری[16] و کمی رو به کاهش گزارش شده و کانون توجه پژوهشها را از رفتارِ اطلاعاتی متخصصان به اطلاعیابی روزمره متمایل میداند. وی برخی از مهمترین گرایشها را در پژوهشهایرفتارِ اطلاعاتی به قرار زیر بیان میدارد:
· تغییر در فرانظریه از رویکرد فرد محور به فرد در بافت یا رویکرد بافتمحور؛
· رویکردهای نظری گوناگون و کلنگر؛
· رشد درونی شدن نیازهای اطلاعاتی و جستجو در پدیدهای که جزئی از آن میباشند؛
· فرآیند محورتر شدن؛
· طولیتر شدن پژوهشها (مشاهده تجربییک مورد در طول دوره زمانی طولانی)؛
· استفاده گسترده از دیدگاههای نظری و روششناختی از سایر رشتهها؛
· گوناگونی فزاینده در روشها و استفاده از روشهای متعدد؛
· موقعیت برجسته روشهای کیفی؛
· پژوهش در قالب هنجارهای دانشگاهی بصورت حرفهای درآمدهاند
اما وی در پژوهشی مشابه که در سال 2008 انجام داد،گرایشهای نوین در مطالعه رفتارِ اطلاعاتی را بهشرح زیر برمیشمرد:
• افزایش گوناگونی موضوعها از رفتارِ اطلاعاتی متخصصان به رفتارِ اطلاعاتی زندگی روزمره؛
• تمرکز رویکردهای پژوهشی بیشتر بهسوی مطالعات تجربی و کمتر به مطالعات نظری و روششناختی؛
• کاهش پژوهشهای تفسیری و افزایش پژوهشهای توصیفی[17]؛
• کاهش پژوهشهای تحلیلی و افزایش پژوهشهای کیفی؛
• پژوهشهای سطح فردی به جای پژوهشهای سطح گروهی؛
• ساختار آزادتر نظری در پژوهشها؛
• کاهش در تببین مشارکت نتایج در پژوهش و عمل؛
• ادامه ورود دیدگاهها از دیگر حوزهها؛
بِیتس (2010) با طرح این پرسش که "در طول این سالها از مطالعه رفتار اطلاعاتی چه چیزییاد گرفتهایم؟"، توصیف نتایج موضوعات پژوهشی مورد علاقه در طی این سالها را به رشد درک از رابطه انسان با اطلاعات مرتبط میداند و ارائه تاریخچهواری از پژوهشهابهشرح زیر بیان میدارد:
در دهههای 1940 و 1950 در زمینه جستجو و جمعآوری اطلاعات بهطور غیرصریح به مطالعه استفاده از قالبهای گوناگون پیشینه از قبیل کتاب، مجله و دستنامه، و انواع گوناگون موسسهها و خدمات آنها گرایش داشت. اینکه چه تعداد کتاب به امانت رفته است، تعداد پرسشهای مرجع پرسیده شده چقدر است، چه تعداد از افراد از منع کتابخانه عمومی استفاده کردهاند و.... در دهه 1960 و فراتر از آن، مطالعات جستجو و استفاده از اطلاعات، پژوهشها را به سوی بسیاری از منابع اطلاعاتی، باز کرد که کتابخانه تنها یکی از آنها بود. اخیراً حاکمیت "اصل کوشش کمینه" در اطلاعجویی انسان بارها و بارها به اثبات رسید. شاید شگفتانگیز نباشد که افراد تلاش میکنند، کوشش خود را در یافتن اطلاعات کاهش دهند، اما پژوهشها اثبات کرد که راحتی دسترسی و استفاده، نسبت به کیفیت اطلاعات یافته شده حائز اهمیت بیشتری بود.... در مطالعه رشتههای گوناگون دانشگاهی، در دهه 1960 توجه دقیقتری به پیچیدگی فرهنگِ علمی تجزیه و تحلیل اطلاعجویی در همه رشتههای دانشگاهی انجام پذیرفت که تا به امروز ادامه دارد. برای نمونه مفهوم "اقتدار شناختی" توسط ویلسون، دلالتهای الگوی استفاده اطلاعاتی برای طرح کتابخانه توسط هارد[18]، "محیطهای استفاده اطلاعات" توسط تیلور[19]، "دانشگاه نامرئی" توسط کرونین[20] و... نمونههایی از این موارد محسوب میگردد. طی دهههای 1980 و 1990 پژوهشگران درک جنبههای گوناگونی از رفتار اطلاعاتی را با کشف پرسشهایی از حوزههایی آغاز کردند که پیش از آن درک نمیشد. چتمن[21]به محیط اطلاعاتی جوانان، زنان در خانه سالمندان و زندانیان نظری افکند. متویر-دوران[22] مفهوم "دروازهبانی" را در پنج گروه اقلیتی در کالیفورنیای جنوبی بکار برد و درکی پیچیده و گسترده را درباره جریان اطالعات درون جوامع اقلیتی و بین آنها و جامعه بزرگتر گسترش داد.در دهه 1990 و 2000 همراه با رشد جامعه آی.اِس.آی.سی.[23] پژوهشگران دیدگاه خودنسبت به رفتار اطلاعاتی را با مشارکت کل محیط –فیزیکی، اجتماعی و فنی- با مطالعه تعامل افراد با اطلاعات گسترش دادند. بافت و موقعیت اجتماعی بهعنوان اصلی اساسی در درک رفتار اطلاعاتی تشخیص داده شد. فیشر[24] مفهوم "زمینه اطلاعاتی" را با خلق مشترک محیط اجتماعی توسط افراد که در آن به اشتراک گفتگو و اطلاعات میپردازند را مطرح نمود. و پژوهشهایی که به تازگی انجام شده است نیز رویکردهایی خلاق را به مطالعه رفتار اطلاعاتی کودکان اثبات کرد.
اکنون درک عمیقتر و پیچیدهتری از چگونگی تعامل افراد با اطلاعات وجود داشته و رفتار اطلاعاتی را درون بافت اجتماعی که با ارزشها و اعمال فرهنگییکپارچه شدهاند، بهتر درک میکنیم. پیچیدگی فزاینده اطلاعجویی از طریق استفاده از فناوریها بوجود آمده است. آنچه در پایان از پژوهشهای انجام شده میتوان نتیجه گرفت این است کهپژوهشهایرفتارِ اطلاعاتیتوصیفیتر شده بهگونهای که به مدلسازی و تفسیر منجر نمیگردد و گوناگونی رویکردها و روشها در حال کاهش است و به همین دلیل کیفیت پژوهشها را در این حوزه با تهدید مواجه کرده است.گوناگونی موضوعها و فنون چند بعدی پژوهش که با روش کیفی تبیین میگردد، از جنبه مثبت این پژوهشها بوده و پژوهش در زمینه ربط نیز در حال گسترش است. پژوهشهای کیفیبرخلاف پژوهشهای کمی در این زمینه در حال گسترش است. تمرکز پژوهشها بیشتر بر متغیرهای فردی است تا گروهی و جمعی. با درنظر گرفتن فرآیند اطلاعیابی بعنوان یک کل، پژوهشها به سوی اجزای آن به ویژه جستجو گرایش پیدا کرده است. امروزه رفتار اطلاعیابی بعنوان بخشی از فعالیتی گستردهتر که در آن نیاز ایجاد شده است، دیده میشود. بعبارت دیگر، رفتارِ اطلاعاتی بعنوان یک پدیده مجزا دیده نمیشود، بلکه فعالیتی که به وظایف و علائق گوناگونی ارائه خدمات میدهد، نگریسته میشود. بنظر میرسد روشهای کیفی میتوانند برای تشریح، تمایل به ایجاد چارچوب مفهومی بازی را برای تمرکز بر رفتار فردی را گسترش دهند. بهرهمندی از نظریهها در دهه 1990 در این میان افزایش چشمگیری داشته است.خلاء این حوزه عدم برگرداندن نتایج این پژوهشها به طراحی نظامهای اطلاعاتی است.
روشها، رویکردها، تکنیکهای مطالعه رفتارِ اطلاعاتی
برای اینکه تصویری روشن و مناسب از روشها، رویکردها، تکنیکها و دستهبندی انواع روشها و رویکردهای پژوهش در زمینه رفتارِ اطلاعاتی بدست آوریم، بایستی تقسیمبندی کلی در این زمینه داشته باشیم. اینکه پژوهشهای انجام شده به تفسیر و تحلیل عمیق پدیده رفتارِ اطلاعاتی بپردازد و یا به توصیفی از این پدیدهها بسنده مینماید، از یک رویکرد یگانه جهت بررسی استفاده نماید یا از چند رویکرد گوناگون در قالب یک پژوهش استفاده نماید، به بررسی جمعی رفتارهای اطلاعاتی پرداخته و یا تنها به مطالعه فردی بپردازد، از روش پژوهش کیفی بهرهمند گردد و یا از رویکرد کمی استفاده نماید، و در مشاهده و بررسیرفتارِ اطلاعاتی از روش مداخلهپذیر استفاده نماید یا غیر مداخلهپذیر بوده و به یاری وجود فناوری اطلاعات امکان مشاهده و پیگیری کاربران وجود داشته باشدو سایر مسائلی که میتوان به این موارد افزود، همگی از جمله مواردی هستند که میتواند در ارائه تصویری کلی از روشها، رویکردها و تکنیکها سودمند باشد.
کیس[25] (2007) در کتابی تحت عنوان "در جستجوی اطلاعات: پیمایشی در زمینه پژوهشهایاطلاعجویی، نیازها و رفتارِ اطلاعاتی"با تقسیمبندی روشها و رویکردهای پژوهشی به دو بخش عمده "تکنیکهای سنجش" و " تکنیکهای تجزیه و تحلیل"،به ارائه دیدگاهی جامع و کلنگر به پژوهشها پرداخته با ارائه نمونههایی از پژوهشهای انجام شده در این زمینه، بهشرح زیر مبادرت میورزد:
· مشاهده شرایط تجربی
· پیمایش (پرسشنامههای خود ساخته، یا زمانبندی مصاحبه)
· مصاحبههای گسترده (مانند مصاحبههای قومنگاری و گروه کانونی)
· مشاهده مشارکتی
· خاطرات (گزارش تجربههای خود بهصورت الکترونیکییا چاپی)
· جمعآوری دیگر مصنوعات رفتاری (مانند مدارک کاغذی و الکترونیکی)
· تجزیه و تحلیل آماری (مانند تحلیل واریانس، آزمایش معناداری)
· آزمایش نظریه
· مدلسازی
· مطالعه موردی
· تحلیل محتوا
· تحلیل گفتمان
· تحلیل شبکه
· تحلیل تاریخی
· فرا تحلیل
فارغ ازاینکه تقسیمبندی وی با روشهایپژوهش مطابقت کامل نداشته و در برخی از موارد، مرز روشنی بین روش، رویکرد و تکنیک (با درنظر گرفتن تعاریف مربوط به آنها) برقرار نکرده است، ولی میتوان به این منبع بهعنوان یکی از منابع اساسی پژوهشهای انجام شده در زمینه مطالعه رفتارِ اطلاعاتییاد کرد و از تقسیمبندی وی در این زمینه استفاده کرد. وی در تبیین دیدگاه خود روشها را به دو دسته کلی تقسیم مینماید: سنجش (مشاهده و جمعآوری دادهها) و تجزیه و تحلیل. وی معتقد است:
پژوهشگران تلاش کردهاند تا تعامل بین این دو بعد را از یکدیگر تشریح کنند. یک پژوهشگر اول چیزی را میسنجد و سپس این سنجشها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. بنابراین انتخاب تکنیکها با هم تنیده شدهاند. به دلیل همین وابستگی درونی است که ما معمولاً پژوهشها را صرفاً تکنیک سنجش و یا تجزیه و تحلیل مینامیم. تجربهها، پیمایش، مطالعههای موردی و غیره. بعضی از روشهای سنجش انواع خاصی از تجزیه و تحلیل را نیازمندند: تجربههایی که دادههای کمی را جهت تجزیه و تحلیل آماری جمعآوری میکنند؛ جمعآوری خاطرات روزانه ممکن است به تحلیل محتوای مدخلها بینجامد. در برخی از موارد ممکن است از انواع متعددی از تجزیه و تحلیل با یک نوع از شواهد مورد استفاده قرار بگیرد. برای نمونه، در مطالعه پیشینه امانت کناب ممکن است از تجزیه و تحلیل آمارییا تحلیل محتوا یا هردو استفاده شود.
پس از معرفی این تقسیمبندی به روشها، رویکردها و تکنیکهای پژوهشی اشاره میشود که در حوزه رفتارِ اطلاعاتی به شرح زیر صورت پذیرفته است:
1. مطالعه موردی بررسی رفتار اطلاعیابی[26]
روش مطالعه موردی از حرفه حقوق گرفته شده است وقتی که یک شکایت به دادگاه برای قضاوت آورده میشود. دادگاه همه حقایق مرتبط به موقعیت را استخراج کرده و پیشینهها را در نمونه های اولیه با خصوصیات مشترک جستجو کرده و نمونههای پیشینی که ویژگیهای مشترکی را با نمونه مورد مطالعه دارد، بررسی میگردد. بخاطر سادگی وپایهای بودن در دنیای واقعی، تحلیل نمونهها به روشی پرطرفدار برای آموزش در دانشکدههای حقوق و دیگر رشتهها از قبیل پزشکی و تجارت تبدیل شده است. فروید[27] از این روش برای مطالعه آسیبشناسی روانی استفاده فراوانی کرده است. این روش، به تجزیه و تحلیل موردی و روش موردی هم شناخته میشود که در آن بر یک ماهیت واحد-یک فرد، سازمان یا یک ملت تأکید میگردد. در این رویکرد، ممکن است یک فرد انتخاب گردد یا چندین نفر با قصد مقایسه نتایج، مورد آزمایش قرار گیرد و تأکید آن بر بافتی است که فرد در دنیای اجتماعی، محیط رقابتییک سازمان و... مورد مطالعه قرار میگیرد که در آن بازیگران کلیدی، پیوندها، تعاملها، موقعیتها، فرآیندها و اطلاعات مرتبط با آنها مورد بررسی قرار میگیرد. بنابراین مطالعه موردی راهبردی است که ممکن است انواع گوناگون شواهد (از پیشینههای آرشیوی تا اندیشههای دست اول و دست دوم بوسیله روشهای گوناگون، مثل مصاحبه) در آن جمعآوری گردد. نوع شواهد میتواند بسیار کمی (پیشینههای فروش یک شرکت یا مطالعه امانت یک کتابخانه) و بسیار کیفی (یادداشتها یا دستنوشتههاییک مصاحبه) باشد. کمپبلو استنلی (1963)[28] مطالعه موردی را با دیگر انواع تجربهها مقایسه میکنند و نتیجه میگیرند که مطالعههای موردی اطلاعات بیشتری را برای ما بازگو میکنند. به دو دلیل یافتههای مطالعه موردی برای اثبات و تعمیم دشوار خواهد بود:
1. مطالعه موردی معمولاً در تعداد ماهیتها و متغیرهایی که مورد پژوهش قرار میگیرد محدود است. در نظر گرفتن یک نمونه ضعف واضحی است، گرچه ابهام بیشتر با افزایش نمونههای متعدد بوجود خواهد آمد. علاوهبراین، تحلیل موردی بر روییک پدیده واحد متمرکز است (از قبیل تغییر یا حادثهای مثل معرفییک فناوری جدید به یک سازمان)، و طبیعتاً تأثیر دیگر عوامل را که ممکن است تغییرات را توضیح دهند را نادیده میگیرد (برای نمونه، توسعه بیرونی در اقتصاد یا فرهنگ).
2. طول زمان پژوهش بسیار محدود است. کمپبل و استنلی بدترین نوع مطالعه موردی را مطاله در یک لحظه از زمان[29]میدانند که معیارهای سنجش (از قبیل مشاهده، مصاحبه) در یک لحظه از زمان انجام میپذیرد که ممکن است بعد از رخداد یک واقعیت نیز صورت پذیرد. در چنین مواقعی ما از آنچه بر ابژه مورد مطالعه ما میگذرد چیز کمی میدانیم. هرچند مطالعه یک فرد یا یک سازمان در یک روز و در دو نقطه زمانی نیز کافی نیست.
یین[30] (1981، 1984) و استیک[31] (1998) معتقدند مطالعه موردی میتواند مبهمتر از آن باشد که کمپبل و استنلی اشاره کردند. البته این روش میتواند در شرایط زیر نیز ارتقاء یابد:
ü زمانی که منابع گوناگونی از شواهد وجود داشته باشد (پیشینهها، مشاهدات زمینهای و گزارشهای شفاهی)
بهطور کلی، تکنیکهای مشابهی که برای مطالعههای موردی مناسب بکار گرفته میشود برای پژوهشهای تاریخی نیز مناسب خواهد بود.یکی از نمونه های مطالعه موردی طولی[32] توسط کولثاو[33](1999) انجام شد. وی در پژوهش خود به مطالعهای 5 ساله از پیشرفت از مرحله تازه کار تا باتجربه در تحلیلگران امنیتیspan dir="LTR">[34]پرداخت. اینگونه مطالعه در زمینه رفتار اطلاعیابی بسیار غیر معمول است. مسائلی که وی در این زمینه عنوان کرد مفهوم عدم قطعیت، تصمیمگیری و پیچیدگی وظایف بود. وی برخلاف پژوهشهای قبلی بیشتر علاقمند ”فرآیند شناسایی و تفسیر منبع اطلاعاتی“ مورد استفاده توسط یک تحلیلگر بود تا ”نوع و ماهیت منابع“ را مورد بررسی قرار دهد. در مطالعات موردی، انتخاب هدفمند شرکت کنندگان، مزیت انطباق با ویژگیهای مفید با مطالعه (ازقبیل نوع موقعیت و تجربه پاسخگو که موضوع محرک علاقه به مطالعه است) را خواهد داشت.این نوع از مطالعات میتواند باعث تقویت روایی پژوهش نیز گردد. البته باید در نظر گرفت که میتواند باعث سوگیری در پژوهش نیز شود، بویژه هنگامی که دیدگاهها و تجربههای گوناگونی وجود نداشته باشند. بنابراین پایایی نتایج مورد خدشه واقع میگردد. بنابراین کولثاو نتیجه میگیرد که یافتههای این پژوهش نمیتواند بعنوان تشریحکننده فرآیند اطلاعیابی کارگران بطور کلی، یا حتی تحلیلگران بصورت ویژه در نظر گرفته شود.
وی از هشت پرسش برای تمرکز بر توضیحات پاسخگو برای جستجوی خود استفاده کرد. برای نمونه:
1. چه عدم قطعیتهایی در جنبههای گوناگون شغلی پاسخگو وجود دارد؛
2. درجه پیچیدگی در وظایف گوناگون محول شده به پاسخگو چگونه است؟
3. پاسخگو چگونه به تفسیر اطلاعات میپردازد؟
4. انواع معینی از منابع اطلاعاتی استفاده میکند، چیست؟ (مجلات تجاری و... )
وی پاسخها را از رونوشت دو نوار مصاحبه تفسیر کرد. یکی پاسخهایی که از یک تازه کار در سال 1990 بدست آمده بود و دیگری پاسخهایی که از یک متخصص در سال 1995 گرفته شده بود. وی در این رویکرد بر دو مسأله اساسی تمرکز داشت: 1) رابطه عدم قطعیت به جستجوی اطلاعات و پیچیدگی وظایف تحلیلگر؛ 2) رابطه هردو مفهوم به استفاده از منابع ویژه تحلیلگر.
• احساس عدم قطعیت با اوج اضطراب همراه است؛
• احساس عدم قطعیت ممکن است بیشتر تحت تأثیر ”درک“ پیچیدگی نسبت به پیچیدگی کار قرار بگیرد؛
• تحلیلگر شغل خود را بعنوان ساخت یک سرگذشت[35] که در آن هدف اصلی ”افزودن ارزش“ به اطلاعات گزارش شده نسبت به جمع آوری صرف حقایق و ارائه نتایج ”صحیح“ باشد.
وی در پایان نتیجه میگیرد که مطالعات موردی از این نوع، ابزارهایی برای افزودن عمق به پژوهشهایی با مقیاس وسیعتر (از قبیل پیمایشها) و نیاز به پژوهش بیشتر است و این پژوهشها، فراتر از مطالعه ردههایی از منابع مورد استفاده کارگران اطلاعات برای بررسی چگونگی و چرایی این منابع جهت انجام دامنه وسیعی از پروژهها و وظایف مورد استفاده قرار میگیرد.ویتفاوت بین دو روش گرایش به تعمیم[36] و گرایش به اختصاصیسازی[37] در پژوهش را پاسخگوی میزان دریافتن جزئیات تجربه فردیمیداند. مقایسه فرد با دیگران از این جهت که فرد جوان بوده و یا از موضوع تحت بررسی آگاهی داشته بر رفتار و پاسخ وی به پرسش تأثیرگذار میداند. کولثاو دلایل خوبی برای انتخاب فرد ارائه میکند اما نکته اینجاست که او سعی ندارد یافتههای خود به جامعه تحلیلگران امنیتی تعمیم دهد.
البته مطالعه موردی تأثیر انباشته دارند و نمونههای دیگری را میتوان در جهت تعمیم یافتهها بکار برد.تعمیمی که کولثاو بکار برد از دو طریق قابل اجراست:
1. بیشتر کوششی برای تشریح چرایی جستجوی اطلاعاتییک فرد در قالبها و راههای ویژه؛
2. اجرای نمونههایپژوهشی بیشتر یا طراحی بررسیهای تکمیلی که از راهبردهای پژوهشی کاملاً متفاوتی بهره میبرد.
2. تجربه آزمایشگاهی رفتارِ اطلاعاتی:
این روش که در میان پژوهشگران اجتماعی که به مطالعه متغیرهایی خوب تعریف شده و تجربههایی که کنترل تأثیر جایگزین و تشریح در یک پژوهش را ارائه میکنند، به "ملکه روششناسیها" شناخته میشود. تجربههای آزمایشگاهی کنترل خود را با حذف بسیاری از عوامل جهان واقعی تا جائی پیش میبرند که ممکن است غیرطبیعی بوده و نتایج به خارج از دنیای آزمایشگاه قابل تعمیم نباشد. این نوع کنترل که دانشمندان برای پدیدههای فیزیکی استفاده میکنند غالباً برای مطالعه رفتار انسانی قابل بکارگیری نیست، زیرا انسانها دارای اراده هستند. علاوه بر این، مسائل و دغدغههای اخلاقی ممکن است باعث ایجاد شرایطی گردد که باعث آسیب -فیزیکییا روانی- به هر شکل و هر میزان گردد. حتی اگر فردی که آزمایش بر روی او انجام میگردد از اهداف پژوهش آگاه باشد، میتواند باعث فریبکاری بسیاری در انجام پژوهش گردد. بنابراین در آزمایش تجربی بایستی تصویری که از شرایط منزوی آزمایشگاهی داریم را کاملاً پاک کنیم.
طرحهای تجربیبا هدف پژوهش در زمینه رفتارِ اطلاعاتی صورت میپذیرند، ممکن است در طیفی قرار بگیرند که از ایدهآل یا مطلوب تا واقعی گسترده شده است. در طرف ایدهآل (مطلوب) طیف تجربههایکلاسیکی وجود دارد که در شرایط ویژهای هدایت میشود که عوامل گوناگونی بشکلی سریع کنترل شده تا از وقوع رویدادهای گیجکننده جلوگیری شود. تبیین طرف واقعگرایانه این طیف دشوارتر است اما مستلزم مطالعه علت و تأثیر آن در یک دستگاه اجتماعی کنترل شده است. کوک و کمپبل[38] (1979) ایده پژوهش شبه تجربی[39] را که در دنیای واقع اتفاق میافتد را برای مطالعه تغییرات بینالمللی و تأثیر آنها بر افراد ارائه کردند. ایده طرحهای شبه آزمایشی به پژوهشگران راهی را برای صحبت درباره مبادله بین طرح یک مطالعه و تعمیم پذیری نتایج ارائه کردند و راهنمایی برای ارزیابی پایایی معیارهای ویژه و نتایج آن ارائه کردند. انسانها بسیار هوشمندند و دنیای واقعی نیز برای تجربه خالص بر روی موضوع انسان بسیار مداخلهگر است.
هاوسر، اوربان و وینبرگ[40] (1993) نمونهای را از تجربهیاختصاص زمان هنگام جستجوی اطلاعات در شرایطی بسیار کنترل شده در نظر گرفتند. هدف نهایی آنها شناسایی و پیشبینی نظمی بود که در آن مشتریان دست به انتخاب منبع اطلاعاتی زده و میزان زمانیبود که صرف هر منبع میکردند. پیش فرض آنها تصمیمگیری نسبتاً عقلانیبر اساس اصول هزینه-سودمندی بود که بهعنوان پیشفرض این رویکرد، ارزش اطلاعاتی است که بایستی دربرابر هزینه فراهمآوری آن سنجیده شود. آنها سعی کردند همه آن شرایط را با یک دستگاه رایانه جایگزین کرده و مجلات و تبلیغات تلویزیونی، ویدئوی مصاحبهها با خریداران واقعی، مقاله هایی برای مطالعه مشتری و... را شبیهسازی کنند.
مطالعه تصمیم به خرید میتواند از انواع گوناگونی از راهبردها شامل مشاهده خریداران، مصاحبه با آنها، تجزیه و تحلیل آن کالا و... باشد. از آنجا که مشاهده نحوه تفکر مردم دربارهی منابع اطلاعاتی و استفاده از آنها دشوار است، شبیهسازی آزمایشگاه معنا پیدا میکرد. شناسایی و دنبال کردن خریداران ماشین در زندگی روزانه (مکانیابی و مطالعه مجلات بازنگری ماشین، صحبت با دوستان، بازدید از سالنهای نمایش ماشین، آزمودن ماشین، معامله با نماینده فروش و...) بسیار دشوار بود. از طرفی فرآیندی که ممکن بود در دنیای واقعی ماهها به طول انجامد، در یک ساعت در محیط آزمایشگاهی و با دیدن کاتالوگها و استفاده از دستگاه رایانه شبیهسازی شد. آنها مزایا و معایب مطالعه رفتار مشتری را نیز بررسی کردند. مثلاً تجربه هزینه واقعی منابع متفاوت (هزینه تماس با دوستان و...) غیر ممکن بود.
آنها همچنین به بحث هزینهی شناختی (تلاشی که برای خواندن، فهمیدن و مقایسه مدلهای مختلف ماشین صورت داده میشود) نیز گریزی زدند. البته توانایی روحی و عاطفی خریدار را بعنوان شاخص اجبارگر استفاده مطرح کردند. دلهره و هراس نیز درباره تلاش روحی و عاطفی مورد نیاز براییافتن و درک اطلاعات مرتبط با وظیفه بعنوان عاملی کلیدی در اطلاع یابی درنظر گرفته شد. مردم اغلب ترجیح میدهند اطلاعات را از سایر افراد بگیرند حتی اگر اطلاعات دریافتی آنها کمتر اعتبار و صحت داشته باشد.
آنچه که میتوان از این نمونه دریافت این است رویکرد میتواند برای طراحی تجربههایی که استفاده متفاوت از منابع اطلاعاتی را بررسی مینماید مورد استفاده قرار گیرد. این سنجش قصد خرید با رایانه ضبط شد که پیگیری منبع مورد استفاده، ترتیب منابع و میزان زمانی که برای هریک صرف شده است را در پی داشت. چنین رویکردی در درک راهبرد پژوهش نیز قابل تبیین است. مثلاً میتوان آزمایشهایی برای استفادههای گوناگون از منابع اطلاعاتی الکترونیکی بکار بست. خرید از سایت آمازون و یا اُپَکِ وب، مطالعه از روی مانیتور یا چاپ مقاله و... میتواند بکار گرفته شود. رویکردهای تکمیلی این روش را میتوان در تجزیه و تحلیل گزارشهای تراکنش رایانهای، تحلیل محتوای متنهای پست الکترونیکی رد و بدل شده در گروه بحث الکترونیکی و... دید.
کول و بالسوبرامانیان[41] (1993) درمورد چگونگی مشتریان برای انتخاب لوازم صبحانه در آزمایشگاه و سوپرمارکت برای مقایسه نتایج از دو رویکرد مختلف را مورد بررسی قرار دادند.آنها اطلاعاتی را برای انتخاب آگاهانه نسبت به محتوای غذایی کالاهای مورد خریداری فراهم کردند. آنها متوجه شدند که افراد مسن ضعیفتر از خریداران جوان در هنگام مواجهه با هر تصمیم عمل میکنند. ظرفیت حافظه افراد مسن در جهت درنظر گرفتن عواملی که در تصمیم گیری با آنها مواجه میشوند، تأثیرگذار است. بنابراین از ظرفیت شناختی کمتری برای پردازش اطلاعات برخوردار بودند.در این پژوهش با نمایش محتویات هر کالا در دو گروه مورد مقایسه شدند.مسألهای که در مطالعه تجربه میدانی وجود دارد این نوع مطالعه شکاف در نتایج خود دارد و برای تفسیرهای جایگزین باز است.
3. مصاحبه در رفتارِ اطلاعاتی:
مصاحبه روشی انعطافپذیریاست که میتواند چهره به چهره یا از طریق تلفن یا رایانه صورت پذیرد. میتواند یکبار پرسیده شود و یا در طول زمان توسط همان پاسخگو تکرار شود. مصاحبه کننده میتواند نقش رسمی محقق خنثی را داشته باشد یا نقش غیر رسمی پاسخگو در آن فعالیت (مصاحبههای گسترده) که میتواند کمتر از یک ساعت طول بکشد. مصاحبهدر آستانه در[42] نوعی مصاحبه رایج محسوب میشود. مصاحبه روشی است که میتواند بشکلی عمیق به افرادی که تمایلی برای حضور در کتابخانه ندارند، سواد اطلاعاتی، آموزشی نداشته و یا سیار هستند، بکارگرفته شود. مشکلی که در این نوع مصاحبهها وجود دارد، نمونهگیری منصفانه است. کینگدام، مارچلا و باکستر[43] (2000 و 2001) با همکاری کتابخانهها و دیگر آژانسها طی سال 1997 تا 1999، به بررسینیازهای فراهمآوری اطلاعات دولتی 1300 نفر از شهروندانی پرداختند که این اطلاعات در زندگی روزمره آنها ارزشمند بود.
اَتوود و دِروین[44] (1982) در پژوهش خود مسأله نژاد را برای پیشبینیرفتارِ اطلاعاتی بکار بردند. آنها در پژوهش خود به سه نوع خلاء را در میان شرکتکنندگان اشاره میکنند: 1) نیاز به تصمیمگیری (کدام خانه را بخریم)؛ 2) حضور مانع (مثلاً ماشین خراب شده و بایستی تعمیر شود)؛ 3) بیان مشکلگونه که پاسخگو بر آن هیچ کنترل ناچیزی داشته باشد (مثلاً همسایه پاسخگو را هر شب بیدار میکند). نتایج پژوهش آنها نشان داد که ماهیت شکاف- بهعنوان تصمیم، مانع یا مسأله- پیشبینیکنندهی بهتری برای پاسخگویی نتایج نسبت به نژاد میباشد. استفاده از دونوع منبع اطلاعاتی (رسانهی گروهی/تجاری و کتابها/کتابخانهها) با تعامل نژاد و متغیرهای شرایطی مورد استفاده قرار گرفت. بعبارت دیگر شرایطِ فرد به نسبت نژاد در تعیین رفتارِ اطلاعاتی (حداقل از لحاظ نوع رفتار و سنجههای آن) تأثیرگذارتر تشخیص داده شد.
هنگامی که در مصاحبه تلاش میشود تا احساسات، تجربهها و تصورات مصاحبهشونده استخراج و بررسی قرار گیرد، شرایط مصاحبه گسترده فراهم شده است. این مصاحبههای کیفی ممکن است بهسوی تعمیم به افراد سوق پیدا نکنند. برای نمونه، چتمن[45] برای کشف دنیای اجتماعی و اطلاعاتی افراد فقیر از مصاحبه گسترده همراه با مشاهده استفاده کرد. هدف وی مستندسازی معنی، احساس و زبانی بود که واقعیت اجتماعی این گروه را با توجه به نظریه الیناسیون اجتماعی منعکس میساخت. او پرسشهایی باز درباره زندگی و شغل این طبقه طراحی کرد و پرسشهایی ساختارمند درباره منابع اطلاعاتی آنها از قبیل رسانههای جمعی، دوستان، همسایگان و اقوام مطرح کرد.
4. تحلیل شبکه در رفتارِ اطلاعاتی:
رویکردی نوین که در آن الگوی ارتباطی ما با دیگران مورد بررسی قرار میگیرد. این روش نه تنها باعث آگاهیما میگردد، بلکه باعث تأثیر در رفتار، دیدگاهها، نگرشها و منابع در دسترس ما و نیز بحث سرمایه اجتماعیمیگردد.الگوهای تعامل در یک شبکه که گروهها و روابط تعاملی را میان گرهها[46] مطرح میکند. کلیک بین افراد، درجه پیوند بین افراد، نقشهای ویژه بین آنها که پلی بین کلیکها و تبادلات ایجاد میکند، بخشی از این تحلیلهاست.
هایثورنتویت[47] (1996) اولین بار از این روش در تحلیل رفتارِ اطلاعاتی استفاده کرد. دیکسون[48] (2005) مفاهیم پشت پرده تحلیل شبکه را معرفی کرد و اسکات[49] (2000) جزئیات فنیآنرا تشریح نمود. جانسون[50] (2004) رفتار اطلاع یابی 313 نفر را برای بررسی عوامل موثر برای تعیین آشنایی، سازماندهی و رسانه انتخابی بعنوان منبع اطلاعاتی را مورد بررسی قرار داد. او دریافت که مخبر[51] تمایل به انتخاب افرادی دارد که منابع بهتریبه نسبت آنها داشته و آن منابع را نمیشناسند (گره ضعیف). وی دریافت پاسخگویان در انتخاب مخبر خود سنجیده عمل کرده در یافتن اطلاعات از رفتار کوشش کمینه[52] افراط نمیکنند.
مکنزی[53] (2003) نیز 22 نفر از مدیران خطی[54] در زمینه انتخاب منبع اطلاعاتی را مورد بررسی قرار داد. اینکه به چه کسانی میتوانند در زمینه منبع موثق و مستند اعتماد کنند. او در این پژوهش دریافت که مدیران، بیشتر به سمت افرادی تمایل دارند که بهترین روابط (معتمد یا مورد دلخواه) را داشتند تا اینکه منابع در دسترس بهتری داشتند. او دریافت که رابطه در این میان نسبت به دانش اهمیت بیشتری را در افراد براییافتن منبع اطلاعاتی دارد. وی در این پژوهش همچنین نقشه جامعهسنجی[55] از روابط میان این 22 نفر طراحی گردید.
5. تحلیل گفتمان در رفتارِ اطلاعاتی:
تحلیل گفتمان، بدنبال کشف مکالمات و نوشتارهایی است که سرنخهایی را درباره چگونگی رویارویی و کارکرد عوالم افراد ترسیم میکند. ساوولیانن[56] (2004) به بررسی چگونگی نظراتی پرداخت که مردم درباره اینترنت بین انتخاب دیگر منابع اطلاعاتی دارند. آنها با مصاحبه با 18 نفر درباره اطلاعیابی روزمره خود، بدنبال شواهدی برای موقعیتهای موضوعی[57] خود در مواجهه با اینترنت پرداختند. آنها مخبران[58] خود را به سه دسته علاقمند، واقعگرا و انتقادی تقسیم کردند.
افراد علاقمند، اینترنت را بعنوان ابزاری قدرتمند میبینند که آنها را به انتخاب آزادانه و منبع اول اطلاعاتیقادر مینماید.افراد واقع گرا، انتخاب منبع فرد را نسبت به منبع اطلاعاتی وابسته به وضعیت ویژه و بافت آن وابسته میدانند. افراد انتقادی نیز اطلاعات مرتبط در دسترس اینترنتی را بدلیل سازماندهی ضعیف، غیر مرتبط دانسته که اطلاعیابی موثر را دشوار میسازد. البته مخبران در میان این سه گروه جای نمیگیرند بلکه در یک مکالمه یا یک گفتمان، از یک گروه به گروه دیگر تغییر میکنند. ویدر این پژوهش دریافت که روابط بیشتر از دانش، دلیل افراد برای جستجوی منابع اطلاعاتیاست.
مکنزی[59] (2002 و 2003) نیز 19 زن باردار را بهصورت طولانی مدت مورد بررسی قرار داد. بعد از مصاحبهای ابتدایی، از آنان خواست تا دوبار در هفته رفتار اطلاعیابی روزانه خود را ثبت کنند. وی بعد از بررسیهای خود چهار رویکرد عمده به جریان اطلاعاتی را تشخیص داد. جستجوی فعال؛ پویش فعال محیط؛ پویش و نظارت روزانه غیر مستقیم بر محیط؛ پویش و نظارت روزانه با واسطه بر محیط.تومینن[60] (2004) در پژوهشی دیگر رفتارِ اطلاعاتی 20 بیمار جراحی قلبی و همسران آنها را بررسی کرد. فرومان[61] (2004) در تحلیلی گسترده، گفتمانهای احاطه کننده مفهوم اطلاعات علمی را مورد پژوهش قرار داد.
6. تحلیل تاریخی در رفتارِ اطلاعاتی:
مشاهده پاسخگویان، مصاحبه، پرسشنامه (بویژه آزمایش) همگی مداخلهپذیر محسوب میشوند زیرا تا میزانی گوناگون باعث تغییر در نتایج میگردند،اما تحلیل تاریخی رویکردی غیرمداخلهپذیر محسوب میگردد. این نوع پژوهش توسط یوجین وب>[62] در سال 1966 (سنجشهای غیرواکنشی[63]) معرفی شدند. پژوهشگران معتقدند که از تجربهها، پیمایشها و دیگر منابع مشاهده مستقیم بسیار استفاده شده است و بایستی دیگر منابع شواهدی با آزمایش "ردپای رفتار انسانی" مورد استفاده قرار گیرد.
دو رویکرد افزایشی و فرسایشی در مورد دادههای ممکن درباره رفتار گذشته آدمی وجود دارد. افزایشی در هنگام بیداری رخ میدهد مثل: پیشینههای زندگی و مرگ یا رفتارهایی مثل صفحات مورد علاقه در مرورگر وب. فرسایشی از بین بردن چیزی است مثل: جلد صفحات کتاب یا فیلمهایی که بدنبال آن بودهاند و هماکنون در قفسه موجود نیست. تفسیر شواهد پیشینهای قدیمی دارد و پایهی آن به چرخه هرمنوتیک باز میگردد که متون مذهبی و نوشتههای تاریخی را تفسیر مینماید.در قرن بیستم، بررسی استنادهای نویسندگان بعنوان روشی غالب برای درک نوشتههایی که یک نویسنده خوانده بود و تأثیر آنها بر تفکر وی در ارتباط علمی دانشمندان بکار گرفته میشد.
7. تحلیل محتوا در رفتارِ اطلاعاتی:
تعریف مختصر این رویکرد را میتوان به تجزیه و تحلیل و درک منشاء و موضوع (پنهان) و یا پیامهای آشکار آن دانست. بنابراین دو نوع آشکار (تعداد واژهها) و پنهان (موضوع و معنی) از این رویکرد وجود دارد. دروین (1976) برای بررسی انواع نیازهایی که در ستون "حل مشکلات" روزنامه منعکس شده بود، از تحلیل محتوا استفاده کرد. وایت[64] (2000) نیز از تحلیل محتوا برای مطالعه پرسشهای فهرست پستی انجمن سرطان استفاده کرد. وی به بررسی پرسشهایی که در محیط الکترونیکی مطرح میگردد، دغدغهها، بافت پرسشهای مطروحه، نوع الگوهایی بیان شده و... پرداخت. 365 پرسش بر اساس نوع، موضوع و بافت مورد استفاده کدگذاری شد. از این میان 41 درصد از پرسشها برای بررسی اطلاعات و بقیه آن به 17 نوع رده پرسش اختصاص پیدا میکردند. آنچه ویدر این پژوهش دریافت این بود که شرکتکنندگان از انواع گوناگونی از منابع برای بررسی اطلاعات از قبیل: پیغام پیشین، پزشک، یا آنچه که شنیده یا خوانده بودند، استفاده میکردند.آنها به بررسی بافت پرسشها نیز همراه با موضوع آنها پرداختند.
8. پژوهشهایی واحد با منابع دادهای متعدد در رفتارِ اطلاعاتی:
بیشتر مطالعات رفتار انسانی به یک نوع داده و روش جمعآوری داده محدود میگردند. پژوهشهایی که از منابع دادهای متعددی استفاده میکنند، غیرمعمول نیستند اما به ترکیب قابل پیشبینی از انواع دادهها و روشها وابستهاند.سولومون[65] (1997) مطالعهای سه ساله درباره رفتارِ اطلاعاتی بر اساس معنایابی[66] به بررسیرفتارِ اطلاعاتی بر اساس برنامه سالیانه کاری آژانس عمومی پرداخت. وی هدف خود را کشف نحوه معنایابی شرایط فردی در جستجوی و استفاده از اطلاعات بیان میدارد. گرچه وی روش خود را بهطور عامل، قومنگاری ارتباطات تشریح میکند ولیدر مطالعه خود از چند روش جمع آوری داده استفاده نمود:
· گزارشهای ویژهای که توسط شرکتکنندگان باتوجه به فعالیتهای مرتبط نگهداری میشد؛
بنابراین وی ترکیب از چندین روش از قبیل مصاحبه، تحلیل محتوا و مشاهده شرکتکننده استفاده نمود. وی در پژوهش خود دریافت:
· شرکتکنندگان اطلاعات ارائه شده را بهعنوان چیزی مشخص از کارها نمیبینند. چه اینکه اینکار بخشی از وظایفی بود که بایستی انجام میدادند. آنها تمایل داشتند آنچه را که انجام میدادند را بهجای "استفاده از اطلاعات" بهعنوان "معنایابی" تشریح کنند.
· اصل کوشش کمینه بهطور کامل بسیاری از نمونههای مشاهده شده اطلاعجویی را تشریح نمیکرد.
· سبکهای معنایابی بین پاسخدهندگان بسیار گوناگون و گاهی متداخل دیده شد.
· اطلاعات در زندگی انسانها درونی شده است. پژوهشگران ممکن است با ایجاد تمایز مصنوعی که افراد را از نظامها و موسسهها جدا میسازد، بجای ایجاد معنا تلاش دارند به آنها کمک کنند.
پژوهش سولومون به این دلیل که رفتارِ اطلاعاتی را از زاویههای گوناگون مورد مشاهده قرار داده است، مورد ستایش قرار میگیرد. مانند دیگر آثار قومنگارانه، پرسشهایی باز را درباره مشاهدهها و تفسیرهایی که ممکن است برای دیگر افراد و بافتها قابل بکارگیری باشد، فرا روی پژوهشگران قرار میدهد. فابریتیوس[67] (1999) نیز مشاهده و مصاحبه با شرکتکنندگان را با تفاهمنامههای صحبت-بلند، یادداشتها، تحلیل محتوای مدارک و دیگر ابزارهای مشاهده را مورد استفاده قرار داد.
9. فرا تحلیل در رفتارِ اطلاعاتی:
پسوند فرا در فراتحلیل به میزان و درجه انتزاعی اشاره دارد که به روش مورد بحث میپردازد. استفاده از چندین آزمایش یا پیمایش که تحت یک تحلیل واحد انجام میپذیرد، ویژگی این رویکرد است. این رویکرد با پژوهشی واحد بر اساس منابع دادهایگوناگون ارتباط تنگاتنگی دارد. این رویکرد با پیوند و تفسیر یافتههای چند مطالعه در یک زمان نیز شناخته میشود. این رویکرد با تعمیم یافتهها نیز ارتباط نزدیکی دارد. از آنجا که رفتار انسان از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است، شاید بتوان گفت این رویکرد در تحلیل رفتار انسانی بیشتر قابل تبیین است. فراتحلیل سالهای زیادی است که در همهگیرشناسی[68]و تا اندازهای کمتر در علوم اجتماعیمورد استفاده قرار گرفته است. بهطور خلاصه فراتحلیل روشی برای ترکیب و تفسیر یافتهها از چند مطالعه در یک زمان میباشد. با ترکیب چند پژوهش گوناگون، اندازه و دامنه نمونههای موضوعات انسانی گسترش یافته و تعمیمپذیرییافتهها افزایش مییابد. آنکم[69] (2005) نمونههایی از مطالعه فراتحلیلی عوامل تأثیرگذار در نیازهای اطلاعاتی بیماران سرطانی را مورد بررسی قرار داد.
10. تحلیل گزارشهای تراکنش[70] در رفتارِ اطلاعاتی:
استفاده از منابع اطلاعاتی الکترونیکی بعنوان یکی از شایعترین منابع اطلاعاتی مورد استفاده کاربران مدنظر قرار میگیرد و بنابراین استفاده از روشهای نوین در بررسیرفتارِ اطلاعاتی کاربران از اهمیت خاصی برخوردار خواهد شد.روش تحلیل گزارش تراکنش از جمله روشهایی است که برای پیگیری و ردیابی کاربران در محیطهای الکترونیکیبهکار گرفته میشود. در این روش، با استفاده از ثبت و بررسی گزارشهایی که از استفاده کاربران به دست میآید، رفتار اطلاعاتی کاربران مورد بررسی قرار میگیرد. این روش بسیار مفصل بوده و دارای جزئیات فراوانی است. دیویس[71] (2003) در پژوهشی که از طریق استخراج دادههای سرورهای انجمن شیمی امریکا صورت پذیرفت، به تجزیه و تحلیل مسیرهایی که دانشمندان هنگام دسترسی به منابع الکترونیکی طی میکردند با استفاده از بررسی نشانیهای ارجاعی[72] دانشگاه کورنل[73]پرداخته شد. وی در این پژوهش دریافت که اغلب نشانیهای ارجاعی از فهرست کتابخانه، فهرست مجلات الکترونیکی کتابخانه و پایگاههای کتابشناختی به منابع الکترونیکی صورت پذیرفته است. کاتی[74] (2002) نیز در مطالعهای طولی، رفتار اطلاعجویی 206 دانشجو را طی دوره10 ماهه مورد بررسی قرار داد. وی در پژوهش خود دریافت که کاربران رویکرد مروری منفعلانهای در جستجوی اطلاعات در شبکه داشتند.
تحلیل محتوای رویکردها و روشهایمطالعه رفتارِ اطلاعاتی
پژوهشهای متعددی در زمینه تحلیل محتوای رویکردها و روشهای بررسیرفتارِ اطلاعاتی صورت پذیرفته است. برای نمونه مککچنی، پتگرو و جویس[75] (2001) به بررسی و تجزیه و تحلیل استفاده از نظریهها در پیشینه رفتارِ اطلاعاتی در دهه 1990 پرداختند. کیس[76] (2006) معتقد است که این حوزه پژوهشی بهلحاظ تعداد، گستردگی در روشهای پژوهش مورد استفاده و توجه فزاینده به نظریه گسترش یافته است. واکاری (2008) پژوهشهایی که طی سالهای 1996 تا 2008 در همایشهای برگزار شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و دریافت که گرایش کمی بسوی کارهای نظری و افزایش رویکردهای کیفی را گزارش کرد (جولین، پکاسکی و رید، 2011).
در پژوهشی که ژاروِلین و واکاری[77] (1993) انجام دادند، دریافتند که در 23 درصد از مقالات پژوهشی سال 1985 در این حوزه از روش پیمایش استفاده شده است و 20 الی 22 درصد پژوهشهای سالهای 1965 تا 1975 نیز از پیمایش استفاده کردهاند که هیچیک از دیگر روشها این میزان را به خود اختصاص نداده است. مککچنی و همکاران نیز در سال 2002 غلبه پژوهشهای پیمایشی را در مقالههای منتشر شده طی سالهای 1993 تا 2000 را گزارش کردند. آنها همچنین دریافتند که پژوهشهایرفتارِ اطلاعاتی 14 درصد از پژوهشها را دربر میگیرد که از این میزان 35 درصد از طریق مصاحبه، 20 درصد پیمایش، 14 درصد مشاهده و 6/11 درصد تحلیل محتوا یا مدرک و 5/4 درصد نیز به یادداشتها اختصاص داشتند.
جدول شماره 1: آثار مورد استفاده، آثار مرتبط و روشهای مورد استفاده در مطالعه رفتارِ اطلاعاتی (کیس، 2006)
روشها
|
پژوهشها
|
سایر پژوهشهای مرتبط |
|
مطالعه موردی |
کولثاو 1999 |
کمپبل، 1963؛ شات، 2006؛ استیک، 1998، یین، 1981 |
|
مطالعه تجربی |
رسمی
|
هاسر، 1993 |
کوک، 1979؛ اردِلِز، 2004 |
شبه میدانی |
کول، 1993 |
ناوس، 2000 |
|
پیمایش پستی |
چو 1994 |
بابی، 2005؛ دیلمان، 2000 |
|
پیمایش وبی، پست الکترونیکی |
ژانگ، 2000 |
بروس، 1998؛ کاپلوویتز، 2004؛ وستبروک، 2003 |
|
مصاحبه کوتاه |
چهره به چهره |
اتوود، 1982؛ مارسلا، 2000 و 2001 |
اتفیلد، 2003؛ بیتز، 2004؛ هرزبرگر، 2003؛ فیشر، 2004 و 2005؛ پالمور، 1979؛ پتیگرو، 2002؛ |
تلفنی
|
گانز، 1991 |
اورکوهارت، 2003؛ دروین، 1982؛ فیشر، 2005؛ فولتون، 2005؛ مککنزی، 2003؛ نیوهاگن، 1994؛ پالمر، 2002 |
|
مصاحبه گسترده |
|
مولای، 1994 |
کروگر، 2000؛ لونت، 1996؛ رییز، 2000؛ شنتون، 2003 |
گروه کانونی |
چتمن، 1990 |
اومیرا، 1989؛ استووک، 2005؛ توماس، 2001 |
|
قومنگاری
|
میک، 1992 |
چیکزنتمیهالی، 1990؛ اسکات، 1994؛ رادوی، 1985 |
|
تحلیل شبکه |
مککنزی، 2003؛ جانسون، 2004 |
بیورنبرن، 2005؛ چتمن، 1992؛ کورترایت، 2005؛ دیکسون، 2005؛ گرانووتر، 1973؛ هایتورنتویت، 1996؛ هرزبرگر، 2003؛ لین، 2002؛ پتیگرو، 2000؛ اسکات، 2000 |
|
تحلیل گفتمان |
مککنزی، 2002؛ ساوولینن؛ 2004 |
باد، 1996؛ کیس، 1998؛ فرومان، 2004؛ مککنزی، 2003؛ تومینن، 2004 |
|
یادداشتها
|
رنِکر، 1993 |
چیکزنتمیهالی، 1990؛ کوبِی، 1996؛ اسپنسر، 1971؛ تامز، 2002 |
|
غیر مداخلهگر(تاریخی) |
ریچموند، 1988 |
دارنتون، 2000؛ زیمان، 1976 |
|
تحلیل محتوا |
وایت، 2000 |
جولین، 2000؛ کریپندورف، 1980؛ موکروس، 1995 |
|
روشهای چندگانه |
سولومون، 1997 |
فابریتیوس، 1999 |
|
فراتحلیل
|
هاگ، 1997 |
آنکم، 2005؛ کوول، 1985 |
اما جولین، پکاسکی و رید (2011) روشها و رویکردهای مختلف به رفتارِ اطلاعاتی را از طریق تحلیل محتوای مقالههاییک دوره 10 ساله (1999 تا 2008) در این زمینه به شرح زیر بیان کردند:
جدول شماره2: روشها و رویکردهای مورد استفاده در پژوهشهای انجام شده طی سالهای 1998 تا 2008
تعداد
|
درصد
|
روش و رویکرد |
183
|
7/34
|
پرسشنامه (پیمایش) |
53
|
10
|
مصاحبه
|
52
|
8/9
|
تحلیل گزارش تراکنش (TLA) |
28
|
5/3
|
تجربی
|
10
|
9/1
|
تحلیل استنادی |
7
|
3/1
|
قوم نگاری |
144
|
3/27
|
ترکیبی از دو یا بیشتر از دو روش |
مطالعهرفتارِ اطلاعاتی انسان از پیشینه قدیمی برخوردار بوده است. این پژوهشها به سبب پیچیدگی انسان و گوناگونی رفتارهای منتسب به او و همچنین تغییر در محیط اطلاعاتی انسان، دچار تحول و دگرگونی شده است. این دگرگونی در طی زمان بنا به علایق و نیازهای اطلاعاتی شرایط خود را داشته است و همانگونه که در پژوهشهای انجام شده دیده میشود، در دوره کنونی به سمت پژوهشهای کیفی، فردی با ترکیبی از چند روش پژوهش سوق پیدا کرده است. اینکه چرا این پژوهشها به این سمت حرکت کردهاند، پرسشی است که بایستی به آن پاسخ داده شود. اما آنچه که بهنظر میرسد پاسخی کلنگر به این پرسش باشد را میتوان در گسترده بودن سازهی چندبعدی و پیچیده رفتارِ اطلاعاتی، وجود منابع اطلاعاتی از قبیل منابع الکترونیکی و چندرسانهای همراه با ویژگیها و نیازمندیهای مرتبط با آن، برهمکنش رفتارِ اطلاعاتی انسان با سایر جنبههای زندگی روزمره انسانی، گسترش حوزه دانش بشری و تغییر پیوسته در محیط اطلاعاتی انسان جستجو کرد. بهرحال آنچه که نیاز به آن همیشه وجود داشته است، پژوهش در حوزه مطالعه رفتارِ اطلاعاتی انسان است که فارغ از پیچیدگیهای موجود بایستی در فراز و نشیب روند و گرایش پژوهشهابه حرکت خود ادامه دهد.
[38] Cook & Campbell
[39] quasi-experiments
[40] Hauser, Urban, and Weinberg
[43] Kingdom, Marcella and Baxter
[47] Haythornthwaite
[57] subject positions
[63] nonreactive measures
[73] Cornell University
[77]Jarvelin & Vakkari