سرسخن: با چه رویکردی فرهنگ مطالعه توسعه یاید؟

سخن سردبیر

نویسنده

دکترای علوم کتابداری و اطلاع رسانی و مدیر مسئول شمسه


اگر از کارشناسان امور فرهنگی سوال شود که برای توسعه فرهنگ مطالعه چه پیشنهادی دارید؟ اکثرا با توجه به زمینه شغلی و مطالعات خود نسخه ای را می پیچند. این نسخه ‏ها در جایگاه خودش ارزشمند و کارساز است ولی نسخه نهایی برای توسعه فرهنگ مطالعه نیست. واقعیت این است که فرهنگ مطالعه متأثر از یک یا دو عامل نیست بلکه از لایه‏ ها و عوامل مختلف فرهنگی جامعه تأثیرمی‏ پذیرد. برخی از عوامل مؤثر در فرهنگ مطالعه، از جنس ذهنی و نگرشی، برخی دیگر از جنس قواعد و ساختاری و گروه دیگر آن از نوع عناصر ظاهری و قابل مشاهده‏ اند. تمامی این لایه‏ ها و عناصر درونی آنها، در عین اینکه بر یکدیگر تأثیر می‏ گذارند، بر کل وضعیت فرهنگ مطالعه نیز تأثیرگذارند. بنابر این در بررسی فرهنگ مطالعه با مجموعه ‏ای از عوامل، به عنوان اجزای یک نظام یا سیستم سروکار داریم. حال با این باور که فرهنگ مطالعه، مجموعه ‏ای از عناصر ملموس و غیر ملموسند که با هم در تعاملند و نتیجه تأثیر و تاثرات آن عوامل است که وضعیت فرهنگ مطالعه ما را ساخته است، آیا می‏ توان صرفا به یک یا چند عامل توجه کرد؟ پاسخ روشن است که بدون در نظرگرفتن عوامل و لایه‏ های مختلف فرهنگ مطالعه، نسخه یا راهکار یک بعدی و ناقص خواهد بود و نتیجه آن اثربخشی محدودی خواهد داشت. در خوشبینانه‏ ترین حالت، چنین نسخه‏ هایی با رویکرد مکانیکی به مطالعه، منجر به ارتقای بخشی از نظام در زمان و مکانی خاصی خواهد شد که در بلندمدت هیچ تضمینی برای توسعه و مانایی آن نیست. معمولاً راهکارهایی که در سایر پژوهش‏های این حوزه برای ارتقای فرهنگ مطالعه آمده راهکارهاییست که متأثر از نگاهی محدود و خُرد به قضیه فرهنگ مطالعه بوده است. این نوع پژوهش‏ها هرچند می تواند در ارتقای فرهنگ مطالعه مفید و کارساز باشد، ولی حتی اگر در سطح وسیعی هم اجرا شود، بیشتر جنبه تبلیغی خواهد داشت و تأثیری سطحی بر اذهان خواهد گذاشت. ناگفته پیداست اثرات آنها هم زود رنگ می‏ بازد.

در مجموع چنانچه پیوندهای درونی، منطقی و ساختاری میان عوامل عمده موثر بر فرهنگ مطالعه( نظیر نظام آموزشی، خانواده، جامعه، کتابخانه، حوزه چاپ ونشر، دولت، فناوری اطلاعات و رسانه‏ های گروهی) ایجاد نشود، تحولی هم در توسعه فرهنگ مطالعه پیش نمی‏ آید. فقط نگرش سیستمی به مطالعه است که می تواند موجبات رونق و توسعه فرهنگ مطالعه را بیافریند. چرا که نگاهی جامع به تمامی اجزای فرهنگ مطالعه دارد.

مزیت نگرش سیستمی این است که فرهنگ مطالعه را به عنوان یک «سیستم اجتماعی» در نظر می‏ گیرد. در این نگرش ضمن توجه به اجزا و عناصر درونی حوزه فرهنگ مطالعه،به نظامهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز توجه دارد. با این نگرش تمامی مؤلفه‏ های اصلی و فرعی و ارتباطات آنها به عنوان مجموعه ‏ای که با هم در تعاملند و تأثیرگذارند توجه می‏ شود. به طور مثال، به موازات ایجاد کتابخانه، به عوامل مختلف از جمله نظام آموزشی پژوهش محور نیز توجه می شود. پیامد بی‏ توجهی به این عوامل،همانطور که در اغلب کتابخانه‏ های عمومی ایران مشاهده می‏ شود، باعث می شود مراجعان بیشتر برای مطالعه کتابهای درسی از فضای کتابخانه استفاده ‏کنند تا مطالعه کتابهای کتابخانه. از سوی دیگر چنانچه به ارزش ‏آفرینی برای ترغیب جامعه به مطالعه بدون توجه به محدودیت‏های کتابخانه‏ای بپردازیم، باعث خواهد‏شد شوق به مطالعه به واسطه کمبود و محدودیت‏های کتابخانه، به دلزدگی و فرار از مطالعه مبدل ‏شود. بنابراین در کنار ایجاد و توسعه کتابخانه ‏ها لازم است قواعد و شرایطی وجود داشته باشد تا افراد جامعه، خود را نیازمند مطالعه بدانند؛ یعنی سازوکاری باشد که افراد برای دستیابی به مراتب علمی، اجتماعی نیازمند ارتقای آگاهی و دانش خود باشند. همان‏گونه که صرف باور جامعه به اینکه مطالعه امری مفیدی است، افراد جامعه را به افراد با مطالعه تبدیل نخواهدکرد بلکه لازم است در کنار تلاش برای ارتقای جایگاه ارزشی مطالعه در میان جامعه، قواعدی برای نفع رسانی برای افراد اهل مطالعه وضع شود تا این مجموعه به عنوان یک نظام، از کارآیی لازم برای توسعه فرهنگ مطالعه برخوردار باشد. در مجموع انتظار می‏ رود با اتخاذ رویکرد سیستمی در بلندمدت‏ فرهنگ مطالعه توسعه‏‏ ای متوازن (توسعه متعادل در تمامی عوامل)، همه جانبه (توسعه در تمامی عوامل) و پایدار (توسعه مانا و نهادینه در تمامی عوامل) را به ارمغان بیاور