نگاهی به جایگاه سادات رضوی در مشهد در دوره صفویه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

1 دانشجوی دوره دکتری تاریخ

2 سرپرست گروه اسناد سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی

چکیده

حکومت صفویه تأثیر زیادی از لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر جامعه ایران آن زمان نهاد. یکی از این پیامدها قدرت گیری طبقات مذهبی از جمله روحانیون و سادات به عنوان یکی از ابزارهای مشروعیت دادن حکومت است که در مقاطع مختلف زمانی با شدت وضعفهایی همراه بود.
بررسی جامعه سادات رضوی در این دوره از آن رو اهمیت دارد که ظاهر شدن ساداتی مانند سادات اسکویی در عرصه فعالیت های سیاسی، اجتماعی به صورت موقتی و گذرا بوده است اما سادات رضوی مشهد که به علت انتساب به امام رضا(ع) و موقعیت مذهبی از جایگاه اجتماعی برخوردار بودند توانستند با برخورداری از موقعیت اجتماعی و استفاده از ارتباطات خویشاوندی و سیاسی خود با دربار صفویه طی یک قرن نفوذ و سیطره ای در تاریخ مشهد به دست آورده و بسیاری از مناصب و پستهای مهم را در اختیار بگیرند که میان جامعه سادات آن زمان منحصر به فرد می باشد. مهیا بودن زمینه های گوناگون حضور این سادات در جامعه مشهد از لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛ این امکان را برای آنان فراهم ساخته بود تا با استفاده از کلیه امکانات، ضمن انسجام پیوندهای داخلی خویشاوندی به عنوان نمونه ای موفق از حضور یک جامعه مذهبی در عرصه های مختلف محسوب گردند و ماندگاری آنان درطی قرنها در تاریخ مشهد دلیلی بر این مدعا می باشد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

کلمه سادات جمع کلمه سید به معنی آقا، سرور و پیشوا که در ایران به فرزندان حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله اطلاق می گردد و به شاخه های متعددی مانند سادات حسنی، حسینی، موسوی تقسیم می شوند. این گروه در ایران به علت اتصال به خاندان نبوت از موقعیت اجتماعی و نفوذ معنوی برخوردار بودند(2)و تا قرن دهم که شیعه در ایران رسمیت یافت به عنوان یک طبقه مجزا از جامعه زمان خود با داشتن نقیب(3) ارتباطات حکومتی نیز داشته و مورد توجه حکام و پادشاهان عصر بوده اند(4).

با روی کار آمدن صفویه (907 ـ 1148) و ایجاد حکومت مذهبی مبتنی بر تشیع سادات به عنوان یکی از نمادهای حکومت دینی مورد توجه قرار گرفتند. شاهان صفوی برای تداوم حکومت نیازمند مشروعیت بخشیدن به سلطنت خود بودند و روحانیون و سادات یکی از مهمترین ارکان این هدف به شمار می آمدند که در قالب در اختیار گرفتن مناصبی مانند صدر عامه، خاصه، شیخ الاسلام(5) و ملاباشی(6) نمایان شد. در این مقاله تلاش می شود ضمن بررسی موضوع قدرت گیری سادات رضوی در دوره صفویه به جوانب گوناگون این واقعه نیز پرداخته شود و موارد ذیل تبیین و تشریح گردد:

·ارتباط بین پیشینه تاریخی با قدرت گیری سادات رضوی

·ارتباط بین جایگاه مذهبی با قدرت گیری سادات رضوی

·ارتباط بین جایگاه سیاسی با قدرت گیری سادات رضوی

·ارتباط بین تمکن مالی با قدرت گیری سادات رضوی

·ارتباط بین آستان قدس با قدرت گیری سادات رضوی

 
ارتباط بین پیشینه تاریخی با قدرت گیری سادات رضوی

سادات رضوی در ایران منتسب به موسی المبرقع (215 ـ 296) فرزند دوم امام جواد (195 ـ 220) می باشند که در شهرهای مشهد، قم، شاهرود، شیراز، همدان و یزد پراکنده هستند. موسی المبرقع در سال259ق از کوفه به قم آمده و در این شهر سکنی گزید(7).«اول کس از سادات رضوی به قم آمد ابو جعفر موسی بن محمد بن علی است که به سال 259 به قم آمد و به قم مقام کرد و پیوسته برقع به روی گذاشتی(8)».

آنان توانستند با زهد و پرهیزگاری و جلب نظر مردم و حکام از جایگاه خوبی در میان مردم برخوردار گردند و حتی نقابت سادات را درقم در اختیار گیرند.(خلخالی) اولین کسانی که برآمدن آنها به مشهدتصریح شده، فرزندان ابو عبدالله احمد هستند که ذکری از علت آمدن و سرانجام آنها در دست نیست اماسابقه ورود سادات به مشهد که ثبت شده ودر اختیار می باشد به قرن نهم برمی گردد. قدرت گیری تیموریان در منطقه و تسامح مذهبی آنان احتمالاً باعث جذب سادات رضوی شده است. اولین فرد شمس االدین محمد رضوی است که بعد از 16 نسل به امام رضا (ع) می رسد و درزمان شاهرخ (850 ـ 857) به مشهد آمده و به تدریس در شهر مشغول شده است. پسر وی غیاث الدین در زمره نقبا سادات به شمار می آمد(9).

از افراد دیگر خاندان سادات رضوی که در قرن نهم به مشهد آمدند رضی الدین محمد بن علی است که در زمان سلطان محمد بایقراء (873 ـ 911) به مشهد آمد و به شغل تدریس پرداخت(10).پسرش میرزا محسن رضوی (931) در زمره بزرگان و علماء شهر محسوب می شد(11) و به همراه پسرش میرزا مهدی رضوی به قم برگشت و فقط برادر میرزا محسن در مشهد باقی مانده و نسل وی تاکنون در مشهد می باشند.بررسی پیشینه تاریخی سادات رضوی نشان می دهد که آنان نسبت به سادات حسینی(12) و سادات موسوی(13) دیرتر وارد مشهد شده اند به نحوی که برخی مشاغل مانند نقابت در اختیار این سادات بوده است اما بعد از ورود سادات رضوی به مشهد توانستند خیلی زود در مراکز اصلی قدرت حضور یابند

ارتباط بین جایگاه مذ هبی با قدرت گیری سادات رضوی

ساختار سیاسی حکومت صفوی چنان با آمیزه های دین آمیخته بود که مذهب اهمیتی فراتر نسبت به گذشته یافت. توجه به مدارس دینی، آموزه های مذهبی مانند نماز جمعه، قدرت یافتن مناصب مذهبی مانند صدور و شیخ الاسلام، اهمیت دینی و سیاسی آن را آشکار می سازد و سادات رضوی در این زمینه از وضعیت خوبی برخوردار بودند.

از علمای مورد توجه سادات رضوی در این دوره می توان به محمدجعفر رضوی اشاره نمود که به لحاظ پرهیزگاری مورد توجه همگان بوده و منصب مدرسی آستان قدس را از شاه عباس دریافت نمود (منجم، 1366). وی از پایه علمی اجتهاد برخوردار بوده و املاکی را وقف فرزندانش نمود (مدرس رضوی،1355). شیخ بهایی در ظهر کتاب مشرق الشمسین وی را به بزرگی ستوده و شیخ عباس قمی (1372) در منتهی الامال از او به نیکی یاد می کند

(سند شماره 1)

برخلاف محمد جعفر رضوی که تمایل به انزوا و گوشه نشینی داشت پسرش محمد زمان (999 ـ ق1043)در شمارعلمای بزرگ و در صحنه به شمار می آمد. مؤلف فوائد الرضویه وی را فردی فقیه، فاضل، متکلم معرفی می کند. (قمی، 1337) محمد زمان در مناقشات و درگیریهای کلامی حضور داشت و از طرفداران سرسخت برگزاری نماز جماعت بوده و رساله ای به نام صحیفه الارشاد را در باب نماز جمعه نوشته است. به گفته بحرانی محمد زمان مودی برگزاری نماز جماعت در مشهد بوده و از طرفداران سر سخت اخباریگری و دشمن صوفیان بوده است و مطلبی در رد ابومسلم دارد. (جعفریان، 1379) از علمای دیگر تقی الدین محمد رضوی متولی آستان قدس بود. هر چند وضعیت مذهبی او تحت تأثیر جایگاه سیاسی اش قرار گرفت، اما از نظر عقاید مذهبی مانند میرمحمد زمان قایل به وجوب نماز جمعه بوده است.(مدرس رضوی، 1355،ص 292) مقبره وی در گذشته ها در محله نوغان مشهد مورد زیارت مردم بوده است. علاوه بر اینها از دو نفر به نامهای محمد تقی رضوی در اواخر این دوره یاد می شود که محل رجوع مردم و توجه پادشاهان بوده اند. یکی از آنها میر محمد تقی رضوی مشهور به میرخدایی است که علت نامیده شدن وی به میرخدایی به خاطرپرهیزگاری و دوری از خلق بوده است و خصوصاً در سفر شاه سلطان حسین به سال 1118 از رفتن پیش شاه استنکاف کرده است. دیگری محمد تقی رضوی معروف به میر شاهی است که مشهور است وی دعوت شاه سلیمان را پذیرفته و به این نام معروف شده و مشرب وی متمایل به تصوف بوده است. قبر میرخدایی در قبرستان قتلگاه مشهد بوده است (مدرس رضوی،1355، ص382). غیاث الدین محمد رضوی پیش نماز و داماد محمد زمان رضوی به گفته مؤلف قصص خاقانی شصت جلد کتاب از جمله نوراللهویه در فقه به عربی و شرح صحیفه سجادیه به فارسی داشته و فرزندش میرزا مهدی نیز تألیفاتی از جمله رساله اعتقاد در معرفه الله، حاشیه بر معالم اصول نگاشته است(شاملو، 1374)

(سند شماره 2)
 

در بررسی کلی وجود مشارب متفاوت فکری در میان سادات رضوی این دوره جالب به نظر می رسد. از یک طرف افراد متنفذ مذهبی سرمایه دار که حضور پررنگی در جامعه دارند به همراه علمایی که دارای مناصب مذهبی مانند امام جماعت، پیش نمازی و مدرسی هستند و یا علمایی که گوشه نشینی را برهر فعالیت دیگری ترجیح داده اند که این امر تنوع فکری و تفاوت بین سادات رضوی این دوره را نشان می دهد.

ارتباط بین جایگاه سیاسی با قدرت گیری سادات رضوی

قدرت گیری سادات رضوی چنانچه ذکر گردید از زمان ورودآنها به مشهد بود. آنها توانستند در زمان تیموریان منصب نقابت سادات را به همراه سادات موسوی به طور مشترک در اختیار بگیرند. بررسی وضعیت سادات در این دوره متأثر از سیستم حکومت صفویه، چگونگی تسلط آنان بر خراسان و نقش سادات رضوی در آستان قدس بوده است که می توان به سه دوره تقسیم نمود. دوره اول از ابتدای صفویه تااوایل زمان شاه عباس (1007-907)، دوره دوم تا اواسط حکومت شاه سلیمان( 1100-1007) و دوره سوم تا انتهای صفویه (1100-1148 ) می باشد.

از مشخصات کلی دوره اول می توان به ناامنی ایالت خراسان، عدم تسلط کامل حکومت مرکزی، تصرف مشهد توسط ازبکان(شیبک خان 915- عبدالله خان935 - عبدالمؤمن خان998) اشاره نمود. در این دوره حضور چندانی از این سادات در جامعه آن زمان دیده نمی شود و تنها در چند مورد به عنوان بزرگان جامعه پا در میانی برای کاری نموده و یا مورد تفقد قرار گرفته اند. به طور نمونه در حمله شیبک خان ازبک به مشهد در سال 915، محمد بن غیاث الدین بن شمس الدین رضوی که بزرگ نقباء مشهد بود به همراه سایر سادات و کارکنان حرم به استقبال او رفته و شهر را از قتل و عام نجات دادند(14). در فرمانی که در سال 932 در حمله عبیدالله خان ازبک برای سادات و نقبای مشهد صادر شده، از وی نیزنام برده و تخفیف مالیاتی به او داده شده است(مدرس رضوی، 1355، ص 67-65) (سندشماره2). فرزندش میرزا ابوطالب رضوی و نوه اش میرزا ابوالقاسم از نظر مالی و نفوذ اجتماعی جایگاه مناسبی داشته اند. زمینه های گسترش قدرت سادات رضوی از زمان شاه طهماسب اول فراهم شد. زمانی که میرزا ابوالقاسم رضوی با زوجه مطلقه القاص میرزا ازدواج و سنگ بنای ارتباط با دربار را در سادات رضوی بنا نهاد، این ارتباطات به تدریج زیاد شده و در سایر زمینه ها نیز گسترده شد. ازدواج میرزا محسن رضوی و میرزا ابوصالح صدر با دربار نیز بر استحکام این روابط افزود. اعتقاد سلاطین صفوی به استفاده از علماء مذهبی و یا سادات، این گروه را به عنوان نمایندگان حکومت در مشهد مطرح نمود و در یک دوره آن چنان نفوذی در مشهد و حتی ایران به دست آوردند که نظیر آن بعدها تکرار نگردید. خصوصاً این امر زمانی بیشتر نمایان گردید که اکثر خانواده های اولادی سادات رضوی بطور همزمان چند شغل را در مشهد و ایران بر عهده داشتند و بیشتر مناصب به صورت خانوادگی در میان آنان منتقل می شد. منصب صدر مهمترین پست حکومتی سادات رضوی در دوره صفویه می باشد. میرزا ابوطالب رضوی فرزند محمد باقر رضوی توانست در مدت 21 سال این منصب را در اختیار داشته باشد(حسینی خاتون آبادی، 1352) که با توجه به شرح وظائف صدر خاصه قدرت زیادی در نظارت بر موقوفات و... دارا بود (میرزا رفیعا،1385) طولانی بودن مدت صدارت وی نیز دال بر جایگاه محکم در دربار صفویه بوده و تا هنگام مرگ در سال 1099 آن را در اختیار داشت (فلور، 1381). همزمان با میرزا ابوطالب، میرزا ابو صالح رضوی فرزند میرزا محسن رضوی نیز به صدارت عامه انتخاب گردید(15) و سادات رضوی در طی حدود دو دهه صدور صفوی را در اختیار داشتند که در نوع خود جالب توجه می باشد

در کنار این منصب رسمی سادات رضوی همواره مورد اعتماد شاهان صفوی بوده و طرف مشورت آن ها در امور مختلف قرار می گرفته اند. میرزا الغ رضوی از طرف شاه عباس اول مامور تعمیر بنای خواجه ریبع شده(16) و در زمانی که الماس معروف دکنی فروخته شد بر هزینه کرد این پول در حرم مطهر نظارت داشت(17) و متولی موقوفه چشمه گلسب از طرف شاه عباس در سال 1017 شد. (مدرس رضوی،1355،ص250). پسرش میرزا محسن رضوی نیز با در بار ارتباط داشت (مدرس رضوی، 1378، ص249) و وقفنامه معروفش به مهر شاه عباس دوم ممهور شده است(حسن آبادی، 1388).

سند شماره 3
 

ارتباط بین تمکن مالی با قدرت گیری سادات رضوی

در مورد وضعیت مالی سادات رضوی در این دوره اطلاعات زیادی وجود ندارد اما قطعا آن گروه از سادات که دارای مشاغل حکومتی و ارتباط سیاسی بوده اند از تمکن مالی برخور دار بوده اند و طبقه سادات رضوی از وضعیت مطلوب مالی برخوردار بوده است. برخی از آنان نیز از آستان قدس کمک های مالی دریافت می کرده اند(18).در فرمان شیبک خان به سال 932 برای میرزا محمد معافیت مالیاتی در نظر گرقته شده که مشخص می شود وی در زمره متمکنین بوده است (قمی،1359، ص 169). مؤلف خلاصه التواریخ در این مورد می آورد: «میرزا ابوالقاسم رضوی به کثرت ملک از همگنان ممتاز بود» (قمی،1359،ص 418) یا اسکندر بیگ آورده : «از زمره آن طبقه عالی مقدار میرزا ابوطالب رضوی و ولد ارجمند میرزا ابوالقاسم بغایت بزرگ منش و عالی شاهان و به کثرت مال و منال و رقبات و ضیاع و صنایع مرغوب ممتاز» (ترکمان، 1377). میرزا ابوطالب رضوی، میرزا ابراهیم رضوی و میرزا محسن رضوی هریک دارای اموال بسیاری بودند که آن ها را وقف سادات رضوی نمودند(حسن آبادی، 1388، ص 219-283) همچنین برخی از این خانواده ها دارای سیورغالاتی بودند که برای تامین امرار معاش خود از آن استفاده می کردند (سمسار، 1347) (سند شماره5)

 

ارتباط بین آستان قدس با قدرت گیری سادات رضوی

بررسی جایگاه سادات رضوی در آستان قدس از اهمیت زیادی برخوردار می باشد به طوری که جایگاه آنان را در مشهد جدا از این امر نمی توان بررسی نمود. دوره صفویه ،زمان شکل گیری و گسترش تشکیلات اداری آستان قدس بوده است (حسن آبادی، 1382) و سادات رضوی بسیاری از مشاغل را به طور موروثی از دوره صفویه تا انتهای قاجاریه بر عهده داشته اند. همزمان با به حکومت رسیدن شاه عباس و توجه وی به امر وقف، موقوفات زیادی بر آستانه وقف شد (حسن آبادی، 1387). سادات رضوی در این دوره مشاغلی مانند تولی ، نظارت، سرکشیک ، خادمباشی و ماغالی مانند خادمی، فراشی و ... را در آستانه به عهده داشته اند (حسن آبادی، 1385) که به خاطر اهمیت سیاسی اجتماعی به شغل تولیت در این مقاله اندکی پرداخته خواهد شد.

منصب تولیت آستانه در دوره صفویه به دلائل ذیل بسیار مهم بوده و از پست حاکم خراسان نیز مهمتر بوده است:

1ـ داشتن قدرت مذهبی: با توجه به در اختیار داشتن اداره حرم مطهر؛

2ـ داشتن قدرت مالی: به دلیل در اختیار داشتن املاک و موقوفات؛

3ـ داشتن قدرت سیاسی: در برخی موارد وظائفی بر عهده تولیت بود که جایگاه آنها را به مراتب بالاتر از حاکم قرار می دهد. وجود شاه به عنوان متولی آستان قدس و نیابت مستقیم افرادی که از جانب او به عنوان تولیت عهده دار امور بودند قدرت زیادی به متولیان می داد. آستان قدس در دوره صفویه مرکزیت سیاسی داشته و به علت وجود متولیان مقتدر، نقطه ثقل خراسان محسوب می شد، بدانگونه که حقوق تفنگچیان منطقه را آستان قدس پرداخت می نمود. این امر اصطحکاک زیادی را بین حاکم و متولی به وجود آورده بود. اکثر متولیان آستان قدس در دوره دوم از میان سادات رضوی مشهدانتخاب شدند و بین چند خانواده سادات، تولیت دست به دست می شد. نکته اینکه تمام این خانواده ها با دربار ارتباط نزدیکی داشته و در عین حال از وجهه مذهبی و مشروعیت دینی و نفوذ مالی نیز برخوردار بودند.

مشخصات متولیان سادات رضوی

1 ـ میرزا محسن رضوی : فرزند میرزا الغ رضوی از جمله علما و رجال بزرگ سادات رضوی و افتخار دامادی شاه عباس را داشت. وی با فخرالنساء بیگم دختر شاه ازدواج نمود (استرآبادی، 1366) و به دلیل این خویشاوندی نزدیک با حکومت، در زمان تولیت خود نفر اول در مشهد محسوب می شد. وی احتمالاً بین سالهای (1026 ـ 1031) (اعتماد السلطنه، 1362) و (1042 ـ 1055)(19) متولی آستان قدس بوده است. وی اولین سیورغالات سادات رضوی را دریافت نمود که بعدها به طور ارثی در خانواده اش باقی ماند. میرزا ابوصالح رضوی صدر عامه فرزند وی بود.

میرزا ابوطالب رضوی : فرزند ابوالقاسم رضوی است که با زوجه مطلقه القاص میرزا ازدواج کرد. به نظر می رسد این ازدواج در قدرتگیری و نفوذ وی بی تأثیر نبوده است. بین سالهای 1031 ـ 1035 متولی آستان قدس و ملازم رکاب شاه بوده است. (حسینی عاملی قزوینی، 1383)

(سند شماره4)

میرزا محمد باقر رضوی (1074 ـ 1055) (ترکمان، ، ص 1637) فرزند تقی الدین محمد رضوی مدتی شیخ الاسلامی قزوین را بر عهده داشت و حدود 19 سال تولیت آستانه را تا هنگام مرگ در اختیارداشت (شاملو، 1374).

میرزا بدیع رضوی : فرزند میرزا ابوطالب رضوی در شمار بزرگان عصر خود بود و در ضمن تولیت، منصب کلانتر(20) را نیز بر عهده داشت و ضامن مدنی موضوع کتاب تحفه خود را به او هدیه کرده است(21)

تقی الدین محمد رضوی : فرزند محمد باقر رضوی از رجال بزرگ سادات در دیانت و سیاست بود. از نظر عقاید مذهبی مانند میرمحمدزمان قائل به وجوب نماز جمعه بوده است بین سالهای (1078ـ1093) متولی آستان قدس رضوی بود(22)

میرزا ابراهیم رضوی : نوه میرزا بدیع رضوی بین سالهای (1094 ـ 1100) متولی آستان قدس بود و در سال 1100 در حرم مطهر به ضرب چاقو کشته شد (مدرس رضوی،1355،ص120)

7- شمس الدین محمد رضوی(1135)

8- محمد تقی رضوی فرزند شمس الدین محمد رضوی(1143- 1146 )(23)

بعد از کشته شدن میرزا ابراهیم رضوی آخرین فرد مقتدر سادات رضوی از بین رفت و عملا قدرت از میات خانواده سادات رضوی بیرون آمد. بررسی جایگاه سادات بین سالهای 1100-1148 نشان می دهد که آنان در این سالها چهره شاخصی در شهر مشهد نداشته و فقط شماری از مشاغل آستانه را در اختیار داشته اند.

نتیجه گیری

بین پیشینه تاریخی با قدرت گیری سادات رضوی ارتباط چندانی وجود ندارد زیرا سایر سادات از آن ها زودتر وارد مشهد شده و مشاغل کلیدی را در اختیار داشتند و باید قدرت گیری را در سایر عوامل جستجو نمود. سادات رضوی از علمای بزرگی در این دوره برخوردار بودند و با توجه به ماهیت مذهبی حکومت صفویه که از مذهب به عنوان ابزار استفاده می نمود این سادات از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند. همچنین آنان از همان آغاز در سایه برقراری ارتباطات سیاسی با حکومت های وقت ضمن محکم کردن جایگاه سیاسی خود از نفوذ زیادی بر خوردار شدند. قابل ذکر است که ثروت از عوامل نفوذ سادات در جامعه آن روزگار بوده اما اهمیت آن نسبت به سایر عوامل کمتر بوده است. ارتباط بین آستان قدس با قدرت گیری سادات رضوی ارتباط مستقیمی بوده که قطعا بیشترین تاثیر را در اعتبار بخشی به آنها نه تنها در دوره صفویه بلکه در دوره های تاریخی بعدتر داشته است. در واقع قدرت این سادات در آستان قدس به تنهایی برای آنها سه امتیاز یعنی قدرت سیاسی، اقتصادی و مالی را به همراه داشته و به آنها امکان داده تا به عنوان یک طبقه شاخص خود را در مشهد مطرح نمایند.

در مجموع سادات رضوی در دوره صفویه از اهمیت زیادی برخوردار بودند. آنها توانستند در طی یک قرن نفوذ خود را در بالاترین حد ممکن در مشهد رسانده و حفظ نمایند و با در اختیار گرفتن مناصب متفاوت مانند صدارت، تولیت، نظارت آاستان قدس، پیش نمازی، امام جماعت و... آن را تقویت نمایند. در کنار این عوامل، خویشاوندی سادات رضوی با شاهان صفوی کامل کننده اعتبار آنها بود و انتساب به امام رضا(ع) باعث شد تا این جایگاه از فراز و نشیب کمتری برخوردار شود. با توجه به سابقه ورود آنان به مشهد و تعدادشان که نسبت به سایر سادات کمتر بوده است چنین شهرتی مدیون زیرکی و ذکاوت آنان بوده است. چگونگی برقراری ارتباط با حکام مختلف از ازبکان گرفته تا سلاطین صفوی، گرفتن امتیازات مالی و در عین حال کثرت مشارب مختلف فکری در بین آنها موید همین نکته می باشد. نفوذ در میان مردم به همراه تمکن مالی، جایگاه مذهبی و استفاده از ارتباطات سیاسی عواملی می باشدکه موفقیت آنها را در طول یک سده تضمین کرده بود.

 


2-  احادیث فراوانی در مورد لزوم تکریم سادات نقل شده و حتی در قرآن سوره فاطر آیه 29، احزاب آیه 23، شوری آیه 22 نیز بر ضرورت دوستی سادات تأکید شده است. آیه قل "لا اسئلکم علیه اجراً الالموده ذی القربی" سهم سادات در احکام زکات، خمس و صدقه (باقریان موحد، 1379) شفاعت برای دوستداران اهل بیت، وجوب مهر ورزیدن به ذریه حضرت زهرا(س) و تکریم سادات (امامت کاشانی، 1343) سرانجام عدم دوستی به سادات و روگردانی از آنها (بانپور،1380) از مواردی که در موردتکریم سادات ذکر شده است که حتی برخی از این عقاید تا زمان حال باقی مانده است.

3-  نقیب به معنی سالار، مهتر و پیشوا و کسی که به حال گروه اشراف داشته باشد. این منصب توسط مستعین خلیفه عباسی (248 ـ 252) به وجود آمد. علی اصغر فقیهی، تاریخ جامعه قم، انتشارات اسماعیلیان، قم، ج1، 9 ـ ص. انتخاب نقباء توسط حکام خود دلیل محکمی بر ارتباط حکومت آنها بوده و اختیارات خاصی از امراء در داخل گروه سادات مانند قضاوت، بر عهده داشته اند.

4-  چنگیز خان، از سادات به عنوان فرزندان علی بن ابیطالب نام برده و آنها در کنار گروههای مورد احترام مانند پزشکان و دانشمندان قرار داده است.( پی نی رشیدو، 1368،ص292). غازان خان نیز به سادات توجه زیادی داشت و در شهرهای معتبری برای آنها دارالسیاده ساخت. (فضل الله همدانی، 1358ق)

5-  شیخ السلام از مناصب مذهبی دوره صفویه بود که مسئول امور مذهبی در شهر بود. ( برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به میرزا سمیعا، 1368،ص 74)

6- منصب ملاباشی در مان شاه سلطان حسین صفوی بوجود آمد و از قدرت زیادی در دربار برخوردار گردید. ( میرزا سمیعا، 1368،ص 72)

7-  قول دیگری نیز وجود دارد که قایل به ماندن موسی المبرقع در بغداد و برخی نیز در کوفه هستند.آیت الله مرعشی به ماندن وی در بغداد تأکید دارد و گروهی از سادات بنوخشاب در بغداد هستند که نسل خود را به محمد بن موسی المبرقع می رسانند. (گیلانی، 1409 ق، ص 75 ). البته بسیاری از ناقلان محمد را بلا عقب می دانند. (ابن طباطبا علوی اصفهانی،1372، ص48 ؛ عبدالجلیل قزوینی، 1331، ص 332؛ شیخ بهایی در کشکول ، ص 194) قایل به ماندن وی در کوفه و آمدن پسرش محمد بن موسی به قم هستند..

8- محمد بن موسی (372) اولین کسی بود که نقابت سادات علویه، حسنیه، حسینیه، رضویه را بر عهده داشت. (قمی، 1361، ص 215)

9- غیاث الدین بن همام الدین حسینی معروف به خواندمیر (خواندمیر،1353، ج4، ص 223)

10-  میرزا محسن با ابی جمهور احسائی ارتباط داشت و مباحثاتی در سال 878 در منزل وی انجام داد.(جعفریان، 1375، ص 776).

11- مؤلف خلاصه التواریخ (قمی، 1359) اشعاری را از وی نقل کرده است.

12- برای اطلاع بیشتر در مورد سادات حسینی نگاه کنید به (حسن آبادی،1385،ص113)

13- برای اطلاع بیشتر در مورد سادات موسوی نگاه کنید به (سیدی،1380،ص33-38 )

14-  نقبای روضه مطهر و سادات وخدام علم سبزی مهیا ساخته همچو علم اخضر اهل بیت، با عصا و شمشیر غلاف او در پولاد گرفته و هیئت و صنعت به غایت نفیس مصنوع ساخته و می نمودند... که سالهاست که از نفایس مخزونات روضه مقدسه است و دیگر اساس پادشاهان پیشکش آوردند و در عرصه و استقبال و احترام نمودند.(خنجی، 1355، ص314).

15-  میرزا ابو صالح رضوی فرزند میرزا محسن متولی از بزرگان و علمای خراسان بود. مادرش فخرالنساء بیگم دختر شاه عباس بود. وی مدرسه نواب را به سال 1087 ساخته و مصلی مشهد را در بیرون از شهر بنا کرد. وی منصب تولیت شرعی حضرت عبدالعظیم را نیز بر عهده داشت. (حسینی خاتون آبادی، 1352، ص 536)

16-  متن کتیبه که در گذشته بر سر در خواجه ربیع نصب بوده است :

17- " بانی این عمارت رفیع الشأن فلک اساس و این بنای منیع البنیان عرش مساس اعلیحضرت سلطان سلاطین عالم فرمان فرمای بنی آدم، حافظ بلاد الله و ناصر عبادالله، الله تواب عتبه سید المرسلین وکلب آستان امیرالمؤمنین مروج مذهب حق ائمه المعصومین السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن خاقان بن الخاقان، شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی، تاریخ هزارو سی و یک، بسعی کمترین غلامان دعاگو الغ رضوی الخادم اتمام یافت."

18- سند شماره 1/53714 مدیریت امور اسناد ومطبوعات

19- این کمک ها به سادات در دوره صفویه در ذیل اسناد سادات می آمده است.سند شماره31839 و 31840

20- سند 2/32653 مدیریت امور اسناد و مطبوعات.

21- منصب کلانتر در دوره صفویه از مقامات مهم شهری محسوب می شد که حالت گزینش داشت. کلانتر را شاه منصوب می کرد و به علت نظارت بر کارکرد اصناف اهمیت زیادی داشت. (فلور، 1381، ص 81.)

22- قمی می آورد : محمد بدیع بن ابوطالب میری بود صاحب ثروت و شهامت و رفعت و دیانت... من هدیه کردم به او کتاب حقوق و مواریث. تألیف عزالدین محمد بن تاج الدین فقیه حسینی، و این محمد بدیع والی امر بود در مشهدمقدم و بر او بود رجوع اعیان وامجاد و زوار و قصادبر او بود و مرجع اهل بلادبود. (قمی، 1372، ج2، ص 624)

23- خاتون آبادی در مورد وی می آورد میرزا شاه تقی متولی مشهد مقدس رضوی در هزار و نود و سه یا هزار و نود و چهار فوت کرد. مردی خوش اخلاق، حق گو، حق شنو و با انصاف بود و به غیر از قبول تولیت عیبی نداشت. (حسینی خاتون آبادی، 1352، ص 577).

24- برای اطلاع بیشتر درمورد متولیان آستان قدس نگاه کنید به متولیان آستان قدس در دوره صفویه و افشاریه (دفتر اسناد ، جلد2و3 ،1385،ص73-143)

 

ابن طباطبا علوی اصفهانی، ابراهیم بن ناصر (1372). مهاجران آل ابوطالب. ترجمه محمد رضا سهایی. مشهد: آستان قدس رضوی، ص 48.
استرآبادی، حسین (1366). از شیخ صفی تا شاه صفی. به اهتمام دکتر حسن اشراقی. تهران: علمی،ص 433.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن (1362). مطلع الشمس. تهران: پیشگام.
امامت کاشانی، فخرالدین (1343). وسیله النجاه در فضائل سادات آل محمد. تهران: ]بی نا[.
باقریان موحد، علی (1379). کرامات سادات. قم: فکرآوران.
بانپور، محمد (1380). سلاله کوثر. مشهد: انتشارات خامس آل عبا.
ترکمان، اسکندربیگ (1377). عالم آرای عباسی. تصحیح محمد اسماعیل رضوانی. تهران: دنیای کتاب.
جعفریان، رسول (1375). تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم. قم: انصاریان.
جعفریان، رسول (1379). صفویه در عرصه دین و فرهنگ و سیاست. تهران: حوزه.
حسن آبادی، ابوالفضل (1382). "تاریخچه تشکیلات اداری آستان قدس رضوی در دوره صفویه". کتاب ماه (تاریخ و جغرافیا) (مرداد و شهریور 82) ،ص35-44.
حسن آبادی، ابوالفضل (1385). "متولیان آستان قدس رضوی از دوره صفویه تا افشاریه". دفتر اسناد(جلد دوم و سوم). مشهد: سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی،ص113.
حسن آبادی، ابوالفضل (1385)."نگاهی کوتاه به تاریخچه تشکیلات اداری اماکن متبرکه". مشکوه، شماره 90،ص101- 119.
حسن آبادی، ابوالفضل (1388). سادات رضوی در مشهد از آغاز تاپایان قاجاریه. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی،ص245-252.
حسینی خاتون آبادی، عبدالحسین (1352). وقایع السنین و الاعوام. تهران: اسلامیه.
حسینی عاملی قزوینی، محمدشفیع بن بهاء الدین (1383). محافل المؤمنین. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
خلخالی، محمدباقر. جنات الثمانیه. مشهد: کتابخانه مرکزی آستان قدس، نسخه فصل شماره 4100، ص 85.
خنجی، فضل بن روزبهان (1355). مهمانخانه بخارا. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
خواندمیر، غیاث الدیم بن همام الدین (1353). تاریخ حبیب السیر فی الاخبار افراد بشر. تهران: کتابفروشی خیام.
رشیدوو، پی نن (1368). سقوط بغداد و حکمروائی مغولان در بغداد. ترجمه اسدالله آزاد. مشهد: چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
سمسار، محمدحسن (1347). "فرمان نویسی در دوره صفوی". مجله بررسی های تاریخی،3، 1.
سیدی، مهدی (1380). "گنبدخشتی". فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال نهم (پاییز و زمستان 1380)، ص33-38.
شاملو، ولی قلی بن داودقلی(1374). قصص خاقانی . تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
شیخ بهایی، محمد بن حسین. کشکول. قم: شرکت طبع و نشر،]بی تا[
عبدالجلیل قزوینی، عبدالجلیل بن ابوالحسین (1331). النقض: معروف به بعض مثالب النواصب فی نقض "بعض فضائح الروافض". تهران: ]بی نا[.
فضل الله همدانی، رشید الدین (1358ق). تاریخ مبارک غازانی. انگلستان: هرتفورد.
فلور، ویلم (1381). نظام قضایی عصر صفویه. قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
فلور، ویلم (1381). نظام قضایی وصول. ترجمه حسن زندیه. تهران: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
قمی، احمد بن حسین (1359). خلاصه التواریخ. تهران: دانشگاه تهران.
قمی، حسن بن محمد (1361). تاریخ قم. تهران: توس.
قمی، عباس (1337).فوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه.تهران: کتابخانه مرکزی.
قمی، عباس (1372). منتهی الامال. قم: انتشارات هجرت.
گیلانی، احمد بن عبدالرحمن گیلانی (1409ق). سراج الانساب. قم:کتابخانه مرعشی.
مدرس رضوی، محمدباقر (1355). شجره طیبه. تهران: چاپخانه حیدری.
مدرس رضوی، محمدتقی (1378). سالشمار وقایع مشهد در قرنهای پنجم تا سیزدهم. مشهد: بنیادپژوهشهای اسلامی.
منجم، جلال الدین (1366). تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال. تهران: وحید.
میرزا رفیعا، محمد رفیع بن حسن (1385). دستورالملک. به کوشش محمد اسماعیل مارچینکوفسکی. تهران، وزارت امورخارجه.
میرزا سمیعا، محمدسمیع (1368). تذکره الملوک. تهران: امیرکبیر