فناوریهای دیجیتال اجازه ایجاد، تغییر، ذخیره و دسترس پذیر کردن همه نوع اطلاعات با حجم های مختلف را -که تا کنون قابل انجام نبود- می دهند. برخی از این فناوری ها، طول عمر بسیاری از عناصر (اشیاء) موجود در خود را که تولید می کنند به خطر می اندازند. بنابراین نیاز به مدیریتی بس متفاوت با دنیای چاپی دارند. نظارت دیجیتال[1]، فرایندی است برای بهبود بخشیدن به مدیریت و مراقبت از دارایی های معنوی موجود در سازمان های گوناگون که از فناوریهای دیجیتال استفاده می کنند. از اینرو، نظارت دیجیتال را می توان «مدیریت و نگهداری فعال منابع دیجیتال در طی چرخه حیات[2] مطالب علمی و پژوهشی، فرای زمان نسل جاری و آینده کاربران» دانست. نظارت دیجیتال درباره نگهداری و ارزش افزایی به حجم مطمئنی از اطلاعات دیجیتال برای استفاده حال و آینده است. با توجه به مفهوم و فعالیت های نظارت دیجیتال، نیاز به نظام هایی برای مدیریت فرایندهای چرخه آن احساس می شود. نظام های مورد نظر در نظارت دیجیتال به عنوان مخازن دیجیتال یا آرشیوهای دیجیتال مطرح هستند. به هر حال، تعداد محدودی عملکرد وجود دارد که یک مخزن آرشیوی دیجیتال می بایست برای اجرای قابل اعتماد و مداوم اهداف مد نظرش قادر به انجام آنها باشد. این موارد در مدل نظام اطلاعات آرشیوی باز (OAIS) تعریف شده اند. شش عنصر اصلی آن عبارتند از: جذب، ذخیره سازی آرشیوی، مدیریت داده (اطلاعات)، برنامه نگهداری، دسترسی، اداره. در نهایت با توجه به نکات فوق الذکر، این مقاله به این امر می پردازد که ارزیابی یک نظام آرشیوی چه مراحلی دارد و هر کدام از این مراحل چه عناصری را دربر می گیرد. همچنین این مقاله قصد دارد تا با بررسی مدل نظام اطلاعات آرشیوی باز (OAIS) و معرفی معیارهای مدنظر آن برای فرایند کاری و تحلیل یک نظام آرشیو (مخزن) دیجیتال، به عناصری توجه کند که می باید در یک نظام آرشیوی برای مدیریت اطلاعات و نظارت دیجیتال مناسب انجام شود. مخازنی که در حال حاضر عنصری حیاتی برای نگهداری دیجیتال آثار و میراث فکری و معنوی در سازمان ها هستند. [1] Digital curation [2] Lifecycle
سئوالاتی از این دست که چگونه و به چه صورت از نظام اعتبار سنجی و ارزشیابی در تامین اهداف، برنامه ها و فعالیت هائی که ارزش یابی را برای مجموعه ای به گستردگی کتابخانه های عمومی تبدیل به وسیله ای برای سنجش (الف ) شایستگی ( ب) بازبینی (ج) بهبود برنامه( د) شناخت و توسعه دانش ، در یک کلیت بهم پیوسته و سیستمی برای رسیدن به مقاصد و اهداف مورد نظر در حوزه های خدمات آموزشی، پژوهشی و عرضه خدمات تخصصی می کند، موضوعی است که طرح و بیان ارزشیابی را در جایگاه و نقشی درونی برای تصمیم گیرندگان مسئول در تعیین خط مشی و سیاستگذاری کار کردهای بخش های مختلف خد ماتی، آموزشی وپژوهشی کتابخانه ها برجسته و مورد توجه قرار می دهد. این مقاله به ارائه تجربه طراحی الگوی ارزیابی درونی در کتابخانه عمومی سازمان کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی می پردازد. این الگو مشتمل است بر1- بازبینی، تصریح و تدوین رسالت و اهداف کتابخانه عمومی در سه سطح آموزشی، پژوهشی و عرضه خدمات تحصصی. 2- تعریف و تصویب عوامل. 3- تعیین و تصویب ملاک ها. 4- تعیین و تصویب نشانگرها و معیارهای قضاوت( تحقق هدف ) در خصوص هر نشانگر. در این مدل، ارزیابی مبتنی براهداف و کارکردهای درونی کتابخانه با استفاده از متون تظری و بررسی کارشناسان کتابخانه و ذینفعان، نوعی اقدام پژوهی است. اگرچه این الگو برای کتابحانه مرکزی طراحی شده است، با کمی تتغییر می تواند به عنوان الگویی برای دیگر کتابخانه ها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
آسیب های اسکلتی- عضلانی ناشی از کار از شایع ترین آسیب های شغلی است. این پژوهش با هدف تعیین میزان آسیبهای اسکلتی–عضلانی کتابداران آستان قدس رضوی انجام شد.این پژوهش، پیمایشی تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری شامل 325کتابدار کتابخانه آستان قدس رضوی در شهر مشهد در سال1392بود.که با توجه به نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص مناسب حداقل حجم نمونه برابر186نفر به دست آمد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بود؛ که روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید مجرب تعیین گردید. با توجه به این که ضریب آلفای کرونباخ بزرگ تر از 762 /0 بود ، پایایی ابزار مورد تأ یید قرار گرفت . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده ازنرم افزار SPSS نسخه 15و آزمون t استودنت ،ضریب همبستگی اسپیرمن وتحلیلی واریانس، انجام شد.بر اساس یافته های این پژوهش، میانگین بیماری های اسکلتی عضلانی کتابداران بر حسب بخش کاری عبارتند از :امانت 22/0 ± 28/0،کتابخانه دیجیتال14/0 ±22/0،سمعی و بصری 16/0 ±19/0،کتابخانه های تخصصی25/0 ±27/0 کتابخانه های وابسته20/0±25/0، اسناد و مطبوعات20/0± 27/0 ، نسخ خطی22/0± 24 /0،فناوری اطلاعات12/0± 17/0، خدمات کتابداری12/0 ± 18/0. میا نگین آسیبهای اسکلتی-عضلانی کتابداران مورد بررسی در 12ماه ، 24 از 50 بود . بیشترین آسیب اسکلتی –عضلانی در ناحیهی گردن (5/54%) و کمترین آسیب اسکلتی –عضلانی، در ناحیهی یک یا هر دو ران (5/11%) گزارش شد. 70% کتابداران در زمینه ارگونومی مطالعه داشتند . میزان غیبت ناشی از بیماریهای اسکلتی عضلانی، 16 % گزارش شد . نتایج نشان داد؛ میانگین آسیب های اسکلتی عضلانی کتابداران مورد بررسی کمتراز حد متوسط است . بین سن ، سابقه کار و کار در بخش های مختلف و میزان آسیب های اسکلتی عضلانی کتابداران مورد بررسی معناداری وجود ندارد.
کتب موجود در کتابخانه ها نشان می دهد در گذشته مطبعه چاپ سربی در مشهد وجود داشته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و یژگیهای کتب چاپ شده در مطبعه طوس از لحاظ کتابشناسی و نسخه شناسی مانند، عنوان، نویسنده، موضوع، زبان، جلد و... است. روش پژوهش به شیوه تحقیق کتابخانهای است. با بررسی صورت گرفته، تعداد 25عنوان کتاب طبع شده در این مطبعه شناسایی گردید. یافته ها حاکی از آن است که قدیمیترین کتاب شناسایی و چاپ شده در این مطبعه موسوم به لباس التقوی چاپ سال 1322ق هـ.ق است. بر طبق اسناد موجود و نسخه های شناسایی شده مشخص میشود که این نسخه ها علی الظاهر بین سال های 1322- 1385ق در مشهد مقدس در مطبعه سربی طوس چاپ شده است.
در تاریخ خو شنویسی ایران « میرزا غلامرضا اصفهانی » (۱۲۴۶-۱۳۰۴ هجری قمری) به شخصیتی جامع تبدیل شده که پس از گذشت یکصد وبیست وپنج سال از درگذشتش می توان در آثار ماندگار وی نکات و ارز شهای زیباشناختی را بازشناسی کرد و برای همیشه از آ نها لذت برد. میرزا همزمان با محمدرضای کلهر (۱۲۴۵-۱۳۱۰ ه . ق) می زیست و خط نستعلیق را بسیار عالی، درست، کامل و استادانه می نوشت .در فن کتیبهنگاری و ترکیب کردن کلمات شیوه ای ممتاز از هم عصران خویش داشت کتیبه های سر در مسجد و مدرسه سپهسالار از این نمونه هاست. علاوه بر خوشنویسی طبع شعر نیز داشته و گاه گاه بگفتن نظم میل و رغبت می کرد تا جایی که تخلص وی غزال بوده است. از آثار باقیمانده موجود وی درمییابیم که علاوه بر قلم نستعلیق در خط شکسته نیز دارای مهارتی کامل بوده و در این قلم، استادی مسلم شناخته میشد. همچنین ایشان در سیاه مشق نویسی نیز استاد ماهری بوده و آن را به عنوان یک سبک مستقل، جایگاه ویژه ای بخشید.عادت و شیوه وی چنین بود که بجای امضاء در ذیل آثار خویش گاهی خطوط خود را با رقم (یا علی مدد) یا (یا علی مدد است) مشخص می کرد.
اگرچه سالنامهنگاری در ایران برابر مدارک موجود پیش از ورود کاغذ و چاپ در ایران وجود داشته است اما سالنامه با مفهوم امروزی در سال 1290 قمری با انتشار سالنامه ایران در تهران پدید آمد. پس از تهران در میان شهرستانهای کشور ابتدا شیراز و بعد مشهد به جرگه سالنامه نگاری پیوستند. نخستین سالنامه مشهد «دانش» نام دارد که تنها دو شماره آن در سالهای 1312 و 1313 خورشیدی منتشر شده و دارای اطلاعات کلی درباره ایران و اطلاعات بومی نظیر تاریخ، سلسهها و امرای خراسانی است. این مقاله ابتدا به شرح تاریخچه سالنامه نگاری در ایران و مفهوم امروزی آن براساس متون معتبر مختلف می پردازد. سپس سالنامه بهار را به عنوان نخستین سالنامه خراسانی که طرح آن ارائه اما اجرا نشد، معرفی میکند. در ادامه بطور مفصل مشخصات ظاهری سالنامه دانش، مسئولان انتشار آن ، زمینههای پیدایش و هدف نشریه، چگونگی محتوای مجله، وضعیت جذب آگهی و میزان تبلیغات و دلایل توقف سالنامه دانش ارائه شده است.